خلاصه کتاب نشانی لبخندهای خدا ( نویسنده علی اصغر صدیقی )

کتاب «نشانی لبخندهای خدا» اثر علی اصغر صدیقی، دعوتی عمیق و تأمل برانگیز به سفری درونی است که خواننده را با مفاهیم زندگی، مرگ، امید و معنا مواجه می کند و به او نشان می دهد چطور حتی در دل تاریک ترین لحظات، می توان نشانه های لبخند الهی را پیدا کرد.

تاحالا شده به این فکر کنید که مرگ چیه؟ یه پایان تلخ یا شاید یه شروع تازه؟ «نشانی لبخندهای خدا»، همون کتابیه که می تونه جوابتون رو بده و دیدگاهتون رو حسابی زیر و رو کنه. این کتاب، یه سفر عمیق و تأمل برانگیزه که آدم رو با خودش روبه رو می کنه و نشون می ده چطوری می شه توی دل سختی ها و حتی توی تاریکی مرگ، ردپای یه لبخند، یه نشونی از امید رو پیدا کرد؛ لبخندی از جنس خدا.

آشنایی با خالق اثر: علی اصغر صدیقی

وقتی اسم «علی اصغر صدیقی» میاد، ناخودآگاه یاد یه نویسنده می افتیم که قلمش خیلی ساده و روانه، ولی حرف هاش عمق زیادی داره. ایشون در ادبیات معاصر فارسی، جایگاه ویژه ای دارن، مخصوصاً وقتی پای نوشته های فلسفی و عرفانی وسط باشه. راستش، اطلاعات خیلی زیادی از زندگی خصوصی ایشون در دسترس نیست، اما چیزی که از آثارشون پیداست، اینه که با دقت و وسواس زیادی کلمات رو کنار هم می ذارن تا یه تصویر دلنشین و تأثیرگذار بسازن. ایشون به شکلی می نویسن که انگار دارن با خودت حرف می زنن، اونم درباره ی مهم ترین سوال های زندگی. علاقه ایشون به مفاهیم انسانی، معنوی و وجودی، باعث شده نوشته هاشون نه فقط یه داستان، که یه درس زندگی باشه. ایشون توی آثارشون، از زبان مردم عادی استفاده می کنن، اما در عین حال، چنان لایه های پنهانی به متن می دن که آدم رو به فکر فرو می بره. همین باعث شده «نشانی لبخندهای خدا» هم مثل بقیه کارهاشون، یه جورایی هم صمیمی باشه و هم خیلی عمیق.

چکیده کتاب: از مواجهه با مرگ تا کشف لبخند زندگی

داستان کتاب «نشانی لبخندهای خدا» از جایی شروع می شه که قهرمان اصلی کتاب، با مرگ، اونم نه به شکلی که تصورش رو می کنیم، روبه رو می شه. نه یه پیرمرد خشن با داس، نه یه سایه ترسناک و مرموز. اینجا مرگ، یه دختره، اونم یه دختر زیبا با لباس سفید و حاشیه دوزی های رنگارنگ که لبخند هم رو لباش داره! این تصویر، کل تصور آدم رو از مرگ به هم می ریزه و یه جورایی شوکه می کنه. انگار صدیقی می خواد از همون اول بهمون بگه، بیاید یه جور دیگه به این ماجرا نگاه کنیم.

شخصیت اصلی، که در آستانه ی مردنه، توی این رویارویی عجیب، فرصتی پیدا می کنه تا به زندگی گذشته اش نگاهی دوباره بندازه. اون می خواد تا آخرین لحظه برای زنده موندن تلاش کنه، اما همین تلاش، تبدیل به یه سفر درونی عمیق می شه. سفرش از یه مواجهه فیزیکی با مرگ، به یه تحول روحی و معنوی می رسه. توی این مسیر، مفاهیمی مثل آرامش، محبت الهی، تقدیر، درد و البته، لبخند، یکی یکی خودشون رو نشون می دن. کتاب پر از نمادهاست، مثلاً اون ساعت زنگ زده و بدون عقربه ای که روی دست دختر مرگ دیده می شه، انگار داره بهمون می گه زمان و قضاوت های ما ازش، توی این سفر مهم نیست.

صدیقی با یه نثر لطیف و گاهی شاعرانه، این داستان رو جلو می بره. داستان نه فقط یه روایت از مرگ و زندگی، بلکه یه جور جستجوی فلسفی و عارفانه برای پیدا کردن معنی واقعی هستی و آرامش درونیه. فضای کتاب، با اینکه با مفهوم مرگ سر و کار داره، ولی عجیب امیدبخش و پر از نور امید و روشناییه. انگار نویسنده می خواد بگه حتی توی تاریک ترین لحظه ها، همیشه یه نوری هست، یه لبخندی، یه نشونه ای که می تونه آدم رو از نو زنده کنه.

«شبی که فهمیدم می خواهم بمیرم، یکی از شب های آخرِ فصل پاییز پارسال بود… نیمه های شب کسی زنگ خانه را به صدا درآورد. می دانستم به طور حتم باید مرگ باشد. زمانی که او را دیدم، تمام تصوراتم از او به هم ریخت. او دختری بسیار زیبا، با لباسی سفید و حاشیه دوزی های رنگارنگ بود که لبخندی بر لب داشت.»

مضامین و پیام های اصلی: درس هایی از لبخندهای خدا

«نشانی لبخندهای خدا» پر از درس و پیامه، پر از نکته هایی که شاید تا به حال بهشون این طوری نگاه نکرده بودیم. صدیقی با هنرمندی خاصی، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی رو توی یه قالب داستانی شیرین و ملموس می ریزه و بهمون یادآوری می کنه که زندگی، خیلی بیشتر از اون چیزیه که فکر می کنیم.

الف. مرگ، آغاز دوباره ای برای زندگی

یکی از مهم ترین چیزایی که این کتاب بهمون یاد می ده، نگاه متفاوت به مرگه. معمولاً ما مرگ رو پایان هرچیزی می دونیم، ولی صدیقی نشون می ده که مرگ می تونه یه جور بیدارباش باشه، یه شروع دوباره. اون دختر زیبای مرگ، نه تنها ترسناک نیست، بلکه انگار اومده تا یه فرصت دوباره بده، یه جور تلنگر که حواست به زندگی هست؟ اینجاست که آدم می فهمه مرگ شاید آخرین ایستگاه نباشه، بلکه یه دروازه برای فهمیدن عمق واقعی زندگی و معنای هستی باشه. این دیدگاه واقعاً آدم رو به فکر فرو می بره که چقدر از لحظه های زندگیمون رو الکی از دست دادیم و چقدر بی تفاوت از کنارشون گذشتیم.

ب. آرامش و حقیقت هستی

کتاب در طول داستانش، به ما نشون می ده که آرامش واقعی، نه توی فرار از مشکلات، بلکه توی فهمیدن حقیقت هستی و پذیرش اون چیزیه که هست. قهرمان داستان توی این مواجهه با مرگ، شروع به جستجو برای آرامش درونی می کنه. صدیقی بهمون یادآوری می کنه که آرامش حقیقی، وقتی به دست میاد که از خودمون، از نگرانی هامون، از چیزای مادی دل بکنیم و به یه درک عمیق تر از خودمون و جایگاهمون توی این دنیا برسیم. این بخش از کتاب، واقعاً دلنشینه، چون حس می کنی خودت هم داری همراه شخصیت داستان، دنبال این آرامش می گردی.

ج. محبت الهی و نیایش

یکی دیگه از ستون های اصلی این کتاب، مفهوم محبت الهی و اهمیت نیایشه. صدیقی خیلی قشنگ نشون می ده که چطور عشق و الطاف خداوندی، توی لحظه های سخت و ناامیدی، می تونه مثل یه نیروی نجات بخش عمل کنه. اون به ما یادآوری می کنه که ارتباط با معبود، نه فقط یه وظیفه، بلکه یه نیاز درونیه که آدم رو توی مسیر تحول، حمایت می کنه. این قسمت های کتاب، واقعاً حس امید رو توی دل آدم زنده می کنه و آدم رو با خودش و خداش، آشتی می ده. من خودم وقتی این بخش ها رو می خوندم، حس می کردم یه جورایی دارم با یه دوست صمیمی حرف می زنم که داره راه درست رو بهم نشون می ده.

د. تقدیر، درد و تبسم

مفهوم تقدیر همیشه بحث برانگیز بوده. آیا همه چیز از قبل نوشته شده؟ آیا ما توی زندگی اسیر تقدیریم؟ صدیقی اما نگاهی خیلی متفاوت به این موضوع داره. اون نشون می ده که تقدیر، لزوماً یه سرنوشت از پیش تعیین شده نیست که ما هیچ نقشی توش نداشته باشیم. بلکه حتی رنج ها و دردهای زندگی هم می تونن یه جور فرصت باشن. فرصتی برای رشد، برای قوی تر شدن، و حتی برای پیدا کردن شادی. این کتاب به ما یاد می ده که چطور حتی از دل زخم ها و دردها، می تونیم یه تبسم، یه لبخند واقعی بیرون بیاریم. این نگاه خیلی قشنگه، چون به جای اینکه آدم رو غرق ناامیدی کنه، یه جورایی می گه: هی رفیق، از همین دردها می تونی قوی تر شی و لبخند رو پیدا کنی.

ه. امید و لبخند در نهایت مسیر

پیام نهایی و شاید مهم ترین پیام «نشانی لبخندهای خدا»، همینه: امید و لبخند، همیشه هستن، حتی اگه ما نبینیمشون. صدیقی با مهارت تمام به ما نشون می ده که توی تاریک ترین لحظه ها، وقتی دیگه فکر می کنیم همه چی تموم شده، باز هم می تونیم نشانه های امید و لبخند خداوند رو پیدا کنیم. این لبخندها، گاهی توی یه اتفاق کوچیک، گاهی توی یه حرف محبت آمیز، و گاهی هم توی یه درک عمیق از هستی خودشون رو نشون می دن. کتاب مثل یه فانوس عمل می کنه که توی تاریکی، یه مسیر رو روشن می کنه و به آدم می گه: نترس، هنوز جا برای لبخند زدن هست، هنوز میشه امیدوار بود. این پیام واقعاً به دل می شینه و بعد از خوندن کتاب، آدم با یه حال خوب و امید بیشتر، به زندگی نگاه می کنه.

تحلیل سبک نگارش و زبان: نثری شاعرانه و دلنشین

قلم علی اصغر صدیقی توی کتاب «نشانی لبخندهای خدا»، یه چیز دیگه است. راستش، وقتی می خونیش، حس می کنی نه با یه متن خشک و خالی، بلکه با یه جور شعر منثور طرفی. نثرش، با اینکه خیلی ساده و روانه و از اصطلاحات عجیب و غریب خبری نیست، اما یه عمق فلسفی خاصی داره. انگار نویسنده، با همین کلمات ساده، دنیایی از معنی رو بهت منتقل می کنه. صدیقی توی این کتاب، استاد استفاده از استعاره ها و نمادهاست.

مثلاً همین ساعت بدون عقربه که روی دست مرگ می بینیم، چقدر قشنگ مفهوم ابدیت و بی زمانی رو نشون می ده، یا حتی این ایده که شاید مفهوم زمان بندی های ما، توی دنیای معنوی معنای دیگه ای داره. همین نمادها، باعث می شن که کتاب فقط یه داستان نباشه، بلکه یه جور پازل باشه که هر تیکه از اون، یه معنی جدید بهت می ده. لحن کتاب خیلی تأثیرگذاره، نه خشکه و نه خیلی هم خودمونی که از عمقش کم کنه. یه جورایی بین این دو تا، یه تعادل قشنگ برقرار کرده. صدیقی بلده چطور با انتخاب کلماتش، احساسات آدم رو تحریک کنه، اون رو به فکر فرو ببره و یه جورایی باهاش همراه بشه. انگار داره آروم توی گوشت پچ پچ می کنه و مهم ترین رازهای زندگی رو باهات در میون می ذاره.

این نثری که صدیقی انتخاب کرده، باعث می شه مفاهیم خیلی عمیق، مثل معنای زندگی، مفهوم مرگ، یا عشق الهی، به زبانی شیوا و قابل فهم برای همه بیان بشن. لازم نیست حتماً یه فیلسوف باشی تا این کتاب رو بفهمی، همین که یه انسان باشی و به دنبال معنی بگردی، کافیه. این سبک نگارش، «نشانی لبخندهای خدا» رو از خیلی از کتاب های فلسفی دیگه متمایز می کنه و باعث می شه خوندنش، نه فقط یه کار فکری، که یه تجربه حسی و روحی هم باشه.

ساختار و فهرست مطالب: دریچه ای به دنیای درونی کتاب

کتاب «نشانی لبخندهای خدا» با اینکه حجم زیادی نداره، اما محتواش خیلی دقیق و منظم چیده شده تا خواننده رو مرحله به مرحله به عمق مفاهیم ببره. هر فصل، مثل یه قطعه از یه پازله که در کنار بقیه، تصویر کامل تری رو نشون می ده. اگه بخوایم یه نگاهی به فهرست مطالبش بندازیم، می بینیم که چطور نویسنده با هوشمندی، موضوعات رو کنار هم گذاشته تا یه سیر داستانی-فلسفی منسجم رو شکل بده:

• آرامش: این فصل احتمالاً شروعیه برای ورود به دنیای درونی، جایی که شخصیت اصلی با خودش و نیاز به آرامش روبه رو می شه.
• صدای یک تازه متولدشده: این عنوان می تونه نمادی از شروعی تازه، امیدی نو، یا حتی بیداری و تولد دوباره باشه.
• محبت الهی: اینجا دیگه نویسنده مستقیم به سراغ یکی از اصلی ترین مضامین کتاب می ره، یعنی قدرت و حضور عشق الهی در زندگی.
• بهانه ای برای نیایش: این فصل احتمالاً درباره ی اهمیت ارتباط با خداوند و اینکه چطور نیایش می تونه راهی برای رسیدن به آرامش باشه، صحبت می کنه.
• سفر: این عنوان کلی، می تونه اشاره ای به سفر درونی قهرمان داستان یا حتی سفر زندگی باشه که هر کسی تجربه اش می کنه.
• من و مرگ: این فصل قطعاً نقطه عطفیه که مواجهه مستقیم شخصیت با مفهوم مرگ رو به تصویر می کشه و دیدگاه جدیدی رو مطرح می کنه.
• هفت: عدد هفت معمولاً توی فرهنگ های مختلف نماد کمال یا مقدس بودنه؛ شاید این فصل اشاره ای به مراحل خاصی از تحول یا هفت وادی عرفان داشته باشه.
• چیزی شبیه رفتن یا همان وصیت نامه: این عنوان حس تأمل در پایان زندگی و آماده شدن برای اون رو منتقل می کنه، اما با یه نگاه متفاوت.
• پرچم سه رنگ عزیز من: این فصل می تونه اشاره ای به هویت، تعلق خاطر به میهن یا حتی نمادی از رنگ های مختلف زندگی (امید، صلح، مبارزه) باشه.
• شادی: بعد از پرداختن به مفاهیم سنگین تر، این فصل می تونه به جستجوی شادی در زندگی، یا شاید تعریف جدیدی از شادی بپردازه.
• جیغ بنفش: این عنوان خیلی خاصه! شاید اشاره ای به اوج درد، فریادی از عمق وجود، یا حتی لحظه ای از جنون یا رهایی باشه.
• هَم دَم: اشاره ای به هم نشینی، رفاقت، یا همراهی در مسیر زندگی یا حتی همراهی با خود و خدای خود.
• ساعت های بی عقربه: این فصل قطعاً به مفهوم زمان و گذر از قید و بندهای مادی اشاره داره، همون نمادی که توی معرفی کتاب هم دیده بودیم.
• تقدیر: فصلی برای پرداختن به مفهوم سرنوشت و جایگاه انسان در برابر اون.
• کیمیای درد: این بخش نشون می ده چطور دردها می تونن تبدیل به چیزی ارزشمند بشن، مثل کیمیا که مس رو به طلا تبدیل می کنه.
• کیمیای تبسم: و در نهایت، اوج این تحول، جایی که دردها منجر به تبسم و رضایت می شن.
• مزایای خنده: این فصل احتمالاً به اهمیت خنده و شادی در زندگی و تأثیرات مثبت اون می پردازه.

این ساختار نشون می ده که صدیقی، با یه برنامه ریزی دقیق، خواننده رو از نقطه ای شروع می کنه که با مرگ روبه رو می شه و کم کم اون رو به سمت درک عمیق تر زندگی، آرامش و در نهایت، تبسم و امید سوق می ده.

نقد و بررسی جامع: نقاط قوت و دیدگاه های تکمیلی

اگه بخوایم «نشانی لبخندهای خدا» رو از دید یه خواننده موشکافی کنیم، باید بگم که این کتاب از چند نظر واقعاً حرف برای گفتن داره و نقاط قوتش خیلی چشمگیره. اما مثل هر اثر هنری دیگه ای، می شه چندتا نکته هم برای تأمل بیشتر مطرح کرد.

نقاط قوت

1. تأثیرگذاری عاطفی بالا: صدیقی با قلمش کاری می کنه که نه تنها کلماتش رو می خونی، بلکه حسشون هم می کنی. روایت اونقدر دلنشین و صمیمیه که آدم رو درگیر احساسات خودش می کنه. از لحظه مواجهه با مرگ تا لحظه کشف امید، خواننده همپا با شخصیت اصلی، احساسات مختلفی رو تجربه می کنه.
2. عمق فلسفی در عین سادگی: شاید مهم ترین ویژگی این کتاب همین باشه. مفاهیم خیلی سنگین و وجودی مثل مرگ، معنای زندگی، تقدیر و عشق الهی، با زبانی ساده و قابل فهم بیان می شن. این یعنی لازم نیست یه استاد فلسفه باشی تا از کتاب لذت ببری و درس بگیری.
3. زبان غنی و روان: نثر صدیقی، همون طور که قبلاً گفتم، یه جورایی شاعرانه است. کلمات به زیبایی کنار هم چیده شدن و همین باعث می شه خوندن کتاب، یه تجربه لذت بخش باشه. این روانی متن، به انتقال بهتر مفاهیم عمیق هم کمک می کنه.
4. قابلیت الهام بخشی: پیام اصلی کتاب، یعنی پیدا کردن امید و لبخند حتی در دل تاریکی ها، خیلی قویه و می تونه به هر کسی که درگیر مشکلات یا سوالات بزرگ زندگیه، امید بده. کتاب واقعاً الهام بخشه و می تونه دیدگاه آدم رو نسبت به خیلی چیزها عوض کنه.
5. دیدگاه های نوین به مفاهیم کهن: تصویرسازی از مرگ به عنوان یه دختر زیبا و ساعت بدون عقربه، یه نگاه تازه به مفاهیم قدیمی مرگه. این نوآوری توی تصویرسازی، کتاب رو از کلیشه ها دور می کنه و جذابیت خاصی بهش می ده.

نکات قابل تأمل (با رویکرد سازنده)

البته همیشه میشه به جنبه هایی هم نگاه کرد که شاید جای بحث داشته باشن یا می تونستن بیشتر بهشون پرداخته بشه:

1. پوشش برخی مفاهیم: با توجه به حجم کم کتاب (حدود ۴۲ صفحه)، ممکنه برخی خوانندگان حس کنن که بعضی از مفاهیم عمیق فلسفی یا عرفانی، می تونستن با جزئیات بیشتری توضیح داده بشن تا درکشون برای همه عمیق تر بشه. البته این هم جزو ویژگی های نثر ایجازگونه نویسنده است که سعی می کنه با حداقل کلمات، حداکثر معنی رو برسونه.
2. نیاز به تأمل شخصی: این کتاب شاید برای کسانی که به دنبال پاسخ های سرراست و فرمولی هستن، کمی گنگ به نظر بیاد. چون بیشتر دعوت به تأمل و درک شخصیه، نه ارائه جواب های آماده. برای همین، خواننده باید خودش هم وقت بذاره و با متن همراه بشه.

در کل، «نشانی لبخندهای خدا» یه اثر کوچیک از نظر حجمی، اما بزرگ از نظر محتوایی و تأثیرگذاریه. نقدها و بازتاب ها نشون می ده که این کتاب تونسته جای خودش رو توی دل خیلی ها باز کنه و به عنوان یه کتاب تأمل برانگیز و امیدبخش شناخته بشه.

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟ (ارزش افزوده ی مطالعه)

شاید بپرسید توی این دنیای پر از کتاب، چرا باید وقتمون رو بذاریم برای خوندن «نشانی لبخندهای خدا»؟ راستش رو بخواید، دلیلش خیلی ساده است: این کتاب فقط یه داستان نیست، یه تجربه است. تجربه ای که می تونه نگاهتون رو به زندگی، به مرگ، به مشکلات و حتی به خودتون عوض کنه. اگه دنبال یه کتاب هستید که:

• بهتون امید بده، حتی وقتی توی تاریکی هستید.
• کمکتون کنه معنای واقعی زندگی رو پیدا کنید.
• شما رو با مفهوم مرگ به شکلی تازه و آرامش بخش آشنا کنه.
• قلبتون رو با محبت الهی پر کنه.
• یادتون بندازه که چطور از دل دردها، می شه لبخند رو بیرون کشید.
• با یه نثر زیبا و دلنشین سر و کار داشته باشید که روحتون رو نوازش بده.

اون وقت «نشانی لبخندهای خدا» دقیقاً همون چیزیه که بهش نیاز دارید. این کتاب یه جورایی مثل یه دوست داناعه که باهاتون قدم می زنه و بهتون کمک می کنه لایه های پنهان خودتون و دنیاتون رو کشف کنید. خوندن این کتاب، یه سرمایه گذاری کوچیک روی حال خوب و آرامش درونی خودتونه. باور کنید پشیمون نمی شید.

«تا آن زمان من در مورد مرگ و ارواح کتاب های زیادی خوانده بودم. اما هیچ کدامشان اطلاعات درستی از گستره ی وسیع پدیده های ماوراء الطبیعه به من نداده بودند.»

مشخصات فنی کتاب

اگه دوست دارید این کتاب رو تهیه کنید، این اطلاعات فنی می تونه کمکتون کنه:

عنوان	مشخصات
نام کتاب	نشانی لبخندهای خدا
نویسنده	علی اصغر صدیقی
ناشر چاپی	انتشارات ترفند
سال انتشار (چاپ اول)	۱۳۹۰ (ممکن است چاپ های بعدی نیز موجود باشد)
فرمت های موجود	چاپی، الکترونیک (EPUB، PDF)، صوتی (در صورت تولید و دسترسی قانونی)
تعداد صفحات	۴۲ صفحه (نسخه الکترونیک)
زبان	فارسی
شابک	978-964-7332-36-1
موضوع کتاب	نثر ادبی، داستان فلسفی، عرفان، الهام بخش، خودسازی

راهنمای خرید و دسترسی قانونی

خب، حالا که حسابی وسوسه شدید این کتاب رو بخونید، حتماً می خواید بدونید چطوری می تونید تهیهش کنید. بهترین راه، اینه که از پلتفرم های قانونی و معتبر استفاده کنید تا هم به نسخه باکیفیت کتاب دسترسی پیدا کنید و هم از حقوق نویسنده و ناشر حمایت کرده باشید. کتاب «نشانی لبخندهای خدا» در پلتفرم های کتابخوان مطرح ایرانی موجود و قابل دسترسی است.

می تونید برای خرید نسخه چاپی به کتاب فروشی های معتبر سر بزنید یا از فروشگاه های آنلاین کتاب تهیه کنید. برای نسخه های الکترونیکی و صوتی (در صورت وجود) هم پلتفرم هایی مثل کتابراه، طاقچه و فیدیبو گزینه های خوبی هستند. کافیه اسم کتاب رو توی این اپلیکیشن ها یا وب سایت ها جستجو کنید و به راحتی کتاب رو دانلود و مطالعه کنید. حمایت از خرید قانونی کتاب، به پویایی فضای ادبی کشورمون کمک زیادی می کنه.

نتیجه گیری: بازگشت به لبخندهای ابدی

در پایان، باید بگم «نشانی لبخندهای خدا» یه کتاب نیست، یه چراغ راهه. علی اصغر صدیقی با این اثر، بهمون یادآوری می کنه که توی دل تمام سختی ها، ترس ها و حتی مواجهه با مرگ، همیشه یه امید هست، یه لبخند پنهان از جنس عشق الهی که منتظر کشف شدنه. این کتاب بهمون یاد می ده که زندگی فراتر از اون چیزیه که می بینیم، پر از درس ها و نشانه هایی که اگه خوب نگاه کنیم، می تونیم پیداشون کنیم.

اگه دنبال یه تجربه متفاوت هستید که هم قلبتون رو گرم کنه و هم ذهنتون رو به فکر واداره، خوندن این کتاب رو از دست ندید. بهتون قول می دم بعد از بستن آخرین صفحه «نشانی لبخندهای خدا»، با یه حس آرامش عمیق و یه دیدگاه جدید به زندگی نگاه خواهید کرد و شاید، شما هم بتونید اون لبخندهای پنهان خدا رو توی زندگی خودتون پیدا کنید.