معرفی فیلم این گروه خشن (The Wild Bunch) – هر آنچه باید بدانید

معرفی فیلم این گروه خشن (The Wild Bunch) - هر آنچه باید بدانید

معرفی فیلم این گروه خشن (The Wild Bunch)

اگر دنبال یک فیلم وسترن هستید که کلیشه ها رو بشکنه و با خشونت بی پرده و کاراکترهای خاکستری، مغز آدم رو منفجر کنه، «این گروه خشن» (The Wild Bunch) ساخته ۱۹۶۹ سم پکین پا، همون چیزیه که دنبالش می گردید. این فیلم فقط یه داستان از هفت تیرکش ها نیست، بلکه یه درس تمام عیاره از تاریخ سینما و یه شاهکار بی بدیل.

اصلاً بیایید صادق باشیم، خیلی از وسترن هایی که دیدیم، یه قهرمان سفیدپوش دارن و یه شرور سیاهپوش که آخرش هم قهرمان پیروز می شه و به خوبی و خوشی زندگی می کنن. اما «این گروه خشن» اومد و همه این معادلات رو به هم زد. این فیلم یه اثر حماسی و ضد وسترنه که توش خبری از مرزهای مشخص بین خوب و بد نیست. همه شخصیت ها یه جایی بین خاکستری مطلق و خاکستری تیره قرار می گیرن. این فیلم یه نقطه عطشه تو سینمای وسترن و تأثیری که روی سینمای بعد از خودش گذاشته، واقعاً غیر قابل انکاره. تو این مقاله قراره حسابی بریم ته و توی این فیلم رو دربیاریم، از داستانش بگی تا اون صحنه های انقلابی و بازی های خفنش.

خلاصه داستان: آخرین نفس های دوران یاغیان

تصورش رو بکنید، سال ۱۹۱۴ تگزاس. دوران یاغی گری و هفت تیرکشی داره نفس های آخرش رو می کشه و دنیای مدرن با ماشین و تکنولوژی داره از راه می رسه. توی همین اوضاع، با یه گروه از یاغیان پیر و کهنه کار روبرو می شیم که رهبرشون «پایک بیشاپ» با بازی فوق العاده ویلیام هولدن، یه جورایی نماد آخرین بازمانده های این دوران طلایی دزدی و خشونت به حساب میاد.

فیلم با یه سرقت خونین و فاجعه بار شروع میشه. پایک و گروهش (که شامل «داچ» با بازی ارنست بورگناین، «لایل» و «تیسی») سعی می کنن یه قطار رو بزنن، اما همه چی به هم می ریزه. پلیس های راه آهن و مردم عادی درگیر یه کشتار وحشتناک می شن و گروه پایک مجبور به فرار میشه. صحنه اول فیلم خودش یه شوکه کامله و نشون می ده که با یه فیلم معمولی طرف نیستیم.

بعد از این ماجرا، این گروه خشن راهی مکزیک می شن. اونا دنبال یه جای امن برای خودشون هستن، اما اونجا هم گیر ماجراهای دیگه ای میفتن. با یه ژنرال یاغی مکزیکی به اسم «ماپاچه» طرف می شن و واسش یه قطار مهمات رو غارت می کنن. اما مشکل اصلی اینجاست که یه نفر همیشه دنبالشونه: «دیک تورنتن»، هم دست قدیمی پایک که حالا تبدیل به شکارچی اون ها شده و از طرف شرکت راه آهن مامور شده که گروه پایک رو دستگیر کنه. این تعقیب و گریز و رابطه پیچیده بین پایک و دیک، یکی از جذابیت های اصلی فیلمه.

اوج داستان وقتیه که گروه پایک می فهمن ژنرال ماپاچه یکی از رفیقاشون رو گروگان گرفته. اینجا دیگه وفاداری به رفاقت وایمیسه جلوی منطق. پایان فیلم یه جوری حماسی و تلخه که تا مدت ها از ذهنتون پاک نمیشه. اون صحنه نهایی، یه وداع با یه دوران و یه جورایی یه خودکشی جمعی برای حفظ شرافت به حساب میاد.

ستارگان و یاغیان: معرفی بازیگران و شخصیت ها

وقتی صحبت از فیلمی مثل «این گروه خشن» میشه، نمی شه از بازیگراش حرف نزد. این فیلم گلچینی از بازیگرای سنگین وزن هالیووده که هر کدومشون تو نقش خودشون غرق شدن و یه کاراکتر فراموش نشدنی رو خلق کردن.

ویلیام هولدن (پایک بیشاپ)

ویلیام هولدن در نقش پایک بیشاپ، واقعاً محشره. اون یه چهره خسته و رنج کشیده از یه یاغی نشون می ده که دیگه از این زندگی سیر شده، اما چاره ای هم جز ادامه دادن نداره. پایک یه جورایی نماد اون یاغیان قدیمی و اصول گراییه که نمی خوان تغییر کنن، حتی اگه به قیمت نابودیشون تموم بشه. هولدن تونسته تمام این حس ها رو با یه نگاه، با یه حرکت، به تماشاگر منتقل کنه.

ارنست بورگناین (داچ)

ارنست بورگناین در نقش «داچ»، یار وفادار و دست راست پایک، فوق العاده عمل کرده. داچ یه جورایی صدای وجدان گروه و نماینده اون اخلاقیاتیه که حتی تو دل یه مشت دزد و قاتل هم پیدا میشه. رابطه رفاقتی پایک و داچ، هسته مرکزی داستان وفاداری تو فیلمه و بورگناین این نقش رو با تمام وجودش بازی کرده.

رابرت رایان (دیک تورنتن)

رابرت رایان هم در نقش «دیک تورنتن»، شکارچی گروه و هم دست سابق پایک، بی نظیره. اون یه کاراکتر خاکستری دیگه ست که بین وظیفه و وفاداری به دوست قدیمیش گیر افتاده. دیک تورنتن یه جورایی آینه پایکه و می تونه سرنوشت احتمالی پایک رو بهش نشون بده. این رابطه پیچیده و پر از حسرت بین این دو نفر، از نکات قوت فیلمه.

اعضای دیگر گروه

بازیگرای دیگه ای مثل ادموند اوبراین، بن جانسون و وارن اوتس هم که نقش اعضای دیگه گروه رو بازی می کنن، هر کدوم شخصیت های خودشون رو دارن و به داستان عمق می دن. شیمی بین این بازیگرا به قدری بالاست که واقعاً حس می کنید دارید یه گروه واقعی از رفقا رو می بینید که تو هر شرایطی پشت هم هستن، حتی اگه دنیا بر علیهشون باشه. انتخاب این بازیگرا و هماهنگیشون با همدیگه، باعث شده داستان باورپذیر و ملموس بشه.

در پشت دوربین: نگاهی به نبوغ سام پکین پا و جنبه های فنی

«این گروه خشن» فقط به خاطر بازیگراش نیست که شاهکار شده. نبوغ سام پکین پا پشت دوربین و اون جنبه های فنی که تو فیلمش استفاده کرده، کاری کرده که این فیلم تو تاریخ سینما ماندگار بشه.

کارگردانی سام پکین پا

پکین پا یه کارگردان خاصه. اون عشق خاصی به نشون دادن خشونت واقع گرایانه و شخصیت های خاکستری داره. تو «این گروه خشن»، پکین پا خشونت رو به عنوان یه واقعیت تلخ زندگی نشون می ده، نه یه چیز فانتزی و قهرمانانه. اون از نشون دادن جزئیات ابایی نداره و همین باعث میشه تماشاگر واقعاً اون حس و حال رو درک کنه. سبک پکین پا، پر از کاراکترهاییه که تو دنیای خودشون گیر افتادن و دارن با قوانین جدید دست و پنجه نرم می کنن.

فیلمنامه

فیلمنامه «این گروه خشن» که کار مشترک خود پکین پا، والون گرین و روی اِن. سیکنر بوده، واقعاً یه اثر عمیق و پرکششه. این فیلمنامه برای اسکار بهترین فیلمنامه هم نامزد شد، که خب حقم داشت. داستانی که اونا نوشتن، فقط یه سرقت و تعقیب و گریز ساده نیست، بلکه پر از لایه های مختلف روانشناسانه، اخلاقی و اجتماعیه.

فیلم برداری و فضای بصری

فیلم برداری «این گروه خشن» با استفاده از تکنیکالر و پانایژن، یه فضای بصری خیره کننده خلق کرده. لوکیشن های مکزیک، به خصوص اون صحراهای وسیع و رودخونه ها، به اتمسفر فیلم عمق خاصی می دن. فیلمبردار، لوسین بالارد، کارش رو بی نظیر انجام داده و صحنه هایی رو خلق کرده که تا سال ها تو ذهن آدم می مونه. اون تونسته اون حس گرما، خاک و سختی زندگی یاغی ها رو به خوبی به تصویر بکشه.

تدوین انقلابی

تدوین «این گروه خشن» رو باید یکی از نقاط عطف تاریخ سینما دونست. پکین پا و تیمش از یه تکنیک انقلابی تو سال ۱۹۶۹ استفاده کردن: تدوین چند زاویه ای، برش های سریع و از همه مهم تر، استفاده بی نظیر از حرکت آهسته (Slow Motion) تو صحنه های اکشن و خشونت آمیز. این حرکت آهسته، به تماشاگر این فرصت رو می ده که جزئیات خشونت رو ببینه و واقعاً تأثیرش رو حس کنه. قبل از این فیلم، اینقدر جسورانه از حرکت آهسته تو صحنه های اکشن استفاده نشده بود و «این گروه خشن» این مسیر رو باز کرد. تاثیر این تکنیک روی سینمای اکشن بعد از خودش، واقعاً غیر قابل باوره.

«پکین پا و تیم تدوینش، با استفاده از حرکت آهسته در صحنه های خشونت آمیز این گروه خشن، انقلابی در سینمای اکشن به پا کردند و کاری کردند تا تماشاگر نه تنها شاهد خشونت، که بلکه آن را حس کند.»

موسیقی متن

موسیقی متن فیلم هم که کار جری فیلدینگ بود، یه بخش جدایی ناپذیر از فیلمه. موسیقی فیلدینگ، فضای حماسی و دراماتیک فیلم رو تکمیل می کنه و به اون حس نوستالژی و پایان دوران، عمق بیشتری می بخشه. موسیقی متن «این گروه خشن» هم برای اسکار نامزد شد و واقعاً هم شایسته اش بود.

مضامین و تحلیل: فراتر از هفت تیرکش ها و تعقیب و گریزها

فیلم «این گروه خشن» یه اثر سطحی نیست که فقط یه مشت آدم تفنگ دست بگیرن و تیراندازی کنن. این فیلم پر از مضامین عمیق و لایه های پنهانه که آدم رو به فکر فرو می بره.

خشونت و واقع گرایی

یکی از بحث برانگیزترین جنبه های فیلم، نمایش خشونت گرافیکی اونه. پکین پا خشونت رو نه برای شوکه کردن، بلکه به عنوان یه واقعیت تلخ و اجتناب ناپذیر تو دنیای شخصیت ها نشون می ده. اون پیامدهای خشونت رو نشون می ده، نه فقط اون صحنه های جذاب وسترن که کسی آسیبی نمی بینه. این رویکرد واقع گرایانه به خشونت، باعث شد خیلی ها در زمان اکران از فیلم شوکه بشن، اما همین واقع گراییه که فیلم رو تا این حد تاثیرگذار کرده.

پایان دوران

«این گروه خشن» یه جورایی مرثیه ای برای پایان دوران وسترن و یاغیان سنتیه. شخصیت های فیلم کسانی هستن که تو دنیای جدید جایی ندارن. تکنولوژی های جدید (مثل ماشین و قطار) و قوانین جدید، دارن اونا رو کنار می ذارن. پایک و گروهش آخرین نفس های یه دوران رو می کشن و حسرت اون روزگاران رفته تو تک تک لحظات فیلم موج می زنه.

وفاداری و خیانت

رابطه بین اعضای گروه و مفهوم وفاداری، از مهم ترین مضامین فیلمه. تو شرایطی که همه چیز داره به هم می ریزه و دنیا بهشون پشت کرده، تنها چیزی که اونا رو سر پا نگه می داره، وفاداری به همدیگه ست. حتی وقتی پایک و دیک تورنتن با هم روبرو می شن، هنوز یه رگه هایی از وفاداری قدیمی بینشون هست. فیلم نشون می ده که خیانت، حتی از طرف قانون، می تونه چه تاثیری روی آدم ها بذاره.

تقابل سنت و مدرنیته

همونطور که گفتیم، فیلم تو سال ۱۹۱۴ اتفاق میفته، یعنی اوایل قرن بیستم. این یه دوره گذاره که سنت داره جاش رو به مدرنیته می ده. راه آهن، ماشین و حتی اسلحه اتوماتیک، نمادهای این دنیای جدید هستن که دارن دنیای هفت تیرکش های سوار بر اسب رو از بین می برن. این تقابل تو تمام فیلم حس می شه و به مخاطب نشون می ده که چطور این شخصیت ها دارن با دنیای در حال تغییر دست و پنجه نرم می کنن.

رستگاری و تباهی

شخصیت های «این گروه خشن» آدم های پاکی نیستن، اونا دزد و قاتلن. اما تو عمق وجودشون یه رگه هایی از شرافت و اخلاقیات هم پیدا میشه. پایان فیلم یه جورایی نشون دهنده تلاش برای رستگاریه، حتی اگه این رستگاری به قیمت تباهی و مرگشون تموم بشه. اونا برای حفظ شرافت و وفاداری به دوستشون، حاضرن همه چیز رو فدا کنن.

جایگاه فیلم در ژانر ضد وسترن

«این گروه خشن» یه نمونه عالی از ژانر ضد وسترن به حساب میاد. این ژانر اومده تا کلیشه های وسترن های قدیمی رو بشکنه. تو ضد وسترن ها خبری از قهرمان های بی عیب و نقص نیست، شخصیت ها خاکستری ان، خشونت واقع گرایانه تر نشون داده میشه و پایان ها اغلب تلخ و پر از حسرته. این فیلم به خوبی تونسته این مشخصات رو به نمایش بذاره و مسیر جدیدی رو برای وسترن ها باز کنه.

بازتاب ها، جوایز و میراث ماندگار این گروه خشن

وقتی «این گروه خشن» سال ۱۹۶۹ اکران شد، واقعاً سر و صدا به پا کرد. خیلی ها از خشونت صریح و دیدگاه تلخ فیلم شوکه شدن. منتقدا دو دسته شدن، یه عده فیلم رو شاهکار دونستن و یه عده دیگه بهش حمله کردن. اما با گذر زمان، جایگاه واقعی فیلم مشخص شد و تبدیل به یکی از مهم ترین آثار تاریخ سینما شد.

جوایز و افتخارات

با وجود جنجال ها، «این گروه خشن» افتخارات زیادی هم کسب کرد. این فیلم نامزد دو جایزه اسکار شد: یکی برای بهترین فیلمنامه (همون که پکین پا، گرین و سیکنر نوشتن) و یکی هم برای بهترین موسیقی متن (کار جری فیلدینگ). سام پکین پا هم نامزد جایزه دستاورد کارگردانی برجسته از انجمن کارگردانان آمریکا (DGA) شد، که این خودش نشون دهنده ارزش کارش بود. لوسین بالارد، فیلمبردار چیره دست فیلم هم جایزه انجمن ملی منتقدان فیلم رو برای بهترین فیلمبرداری به خونه برد.

جایگاه در فهرست های برتر

«این گروه خشن» حالا تو لیست خیلی از بهترین فیلم های تاریخ سینما قرار داره. کتابخانه کنگره آمریکا تو سال ۱۹۹۹ این فیلم رو برای نگهداری تو ثبت ملی فیلم آمریکا انتخاب کرد، چون از نظر فرهنگی، تاریخی یا زیبایی شناختی مهم بود. یعنی رسماً به عنوان یه اثر هنری باارزش شناخته شده.

مؤسسه فیلم آمریکا (AFI) هم حسابی این فیلم رو تحویل گرفته:

  • تو فهرست ۱۰۰ بهترین فیلم آمریکایی، رتبه ۷۹ رو داره.
  • تو فهرست مهیج ترین فیلم ها، رتبه ۶۹ رو به دست آورده.
  • و تو سال ۲۰۰۸، AFI لیست ۱۰ تا از بهترین فیلم ها تو ۱۰ ژانر رو منتشر کرد و «این گروه خشن» به عنوان ششمین بهترین وسترن تاریخ انتخاب شد.

این همه افتخار نشون می ده که این فیلم چقدر تاثیرگذار بوده. خیلی از کارگردان های بزرگ بعد از «این گروه خشن»، از پکین پا و تکنیک های فیلمش الهام گرفتن. این فیلم واقعاً مسیر سینمای وسترن و حتی سینمای اکشن رو تغییر داد و هنوز هم بعد از این همه سال، حرف های زیادی برای گفتن داره.

این گروه خشن در ایران: اکران، دوبله و خاطرات

خب، بریم سراغ بخش جذاب و شیرین قضیه برای ما ایرانی ها. «این گروه خشن» فقط تو دنیا گل نکرد، تو ایران هم حسابی سروصدا به پا کرد و کلی خاطره ساخت.

جزئیات اکران در ایران

«این گروه خشن» برای اولین بار پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۴۸ خورشیدی (مصادف با ۸ ژانویه ۱۹۷۰ میلادی) تو سینما پارامونت تهران روی پرده رفت. اون موقع سینما پارامونت یه جای خیلی شاخ بود و فیلمای مهم اونجا اکران می شدن. این فیلم جایگزین فیلم انگلیسی «روباه» شد و برای مدت ۹ هفته و ۳ روز (یعنی ۶۷ روز تمام) رو پرده بود! تا چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۴۸ تو پارامونت اکران می شد و بعد از ایام سوگواری محرم، جاش رو به فیلم «خداحافظ آقای چیپس» داد. تصور کنید اون موقع، این فیلم چقدر تونسته بوده مخاطب جذب کنه که این همه مدت روی پرده بوده.

تحلیل کامل دوبله فارسی فیلم

یکی از دلایلی که «این گروه خشن» تو ایران اینقدر محبوب شد، دوبله بی نظیرش بود. واقعاً باید به مدیر دوبلاژ و گوینده هاش دست مریزاد گفت.

مدیر دوبلاژ و استودیو

دوبله فارسی این فیلم شاهکار، به مدیریت استاد بی بدیل، ابوالحسن تهامی نژاد، انجام شد. استودیویی که این کار بزرگ رو به عهده گرفت، استودیو شهاب بود که اون موقع آلبرت دومان از مدیران فنی باسابقه و خوبش بود. استاد تهامی نژاد خودش می گفت دوبله این فیلم حدود ۴ روز طول کشیده و نزدیک ۸-۹ هزار تومن هم خرج دوبله اش شده. این رقم اون موقع یه پول حسابی بود و نشون می ده چقدر برای دوبله این فیلم ارزش قائل بودن.

معرفی گویندگان اصلی

صدای این گوینده های تکرارنشدنی، جون تازه ای به شخصیت های فیلم داد و کاری کرد که «این گروه خشن» تا همیشه تو خاطره ها بمونه:

  • منصور غزنوی: (نقش اصلی، احتمالا ویلیام هولدن) یکی از بهترین صداها برای نقش های جدی و خسته.
  • حمید منوچهری: (نقش ارنست بورگناین) صدای گرم و پر ابهت ایشون، کاملا روی شخصیت داچ نشسته بود.
  • اصغر افضلی: (معمولاً برای نقش های کمدی یا کاراکترهای خاص) احتمالاً یکی از نقش های فرعی و به یاد ماندنی.
  • ایرج دوستدار: (صدای بم و خشن، مناسب نقش های منفی یا کله گنده) برای نقش ژنرال ماپاچه یا شخصیت های مشابه.
  • ولی الله مؤمنی: (معمولاً نقش های خشن یا آدم های قوی) احتمالا یکی از اعضای گروه یا افراد دیک تورنتن.
  • محمدرضا زندی: (گوینده ای توانا با لحن های متفاوت) برای یکی از شخصیت های مکمل.
  • رضا امیریان: (گوینده نقش های مختلف)
  • سعید مظفری: (گوینده جوان و با استعداد آن زمان)
  • ژرژ پطرسی: (گوینده ای با صدای خاص و ماندگار)
  • ناهید امیریان: (از گویندگان خانم باسابقه) برای نقش های زنانه فیلم.
  • ایران بزرگمهر: (یکی دیگر از صداهای ماندگار زن در دوبله ایران)

جالبه بدونید که ابوالحسن تهامی نژاد، خودش گوینده آنونس فیلم هم بوده. فکرش رو بکنید، با شنیدن اون صدا، چقدر جذابیت فیلم بیشتر میشده! واقعاً تیم دوبله این فیلم، یکی از درخشان ترین کارهای تاریخ دوبله ایران رو خلق کردن و به همین خاطره که هنوز هم خیلی ها دوست دارن فیلم رو با دوبله فارسیش ببینن. صدای این اساتید، چنان روی شخصیت ها نشسته که آدم حس می کنه اینا واقعاً دارن فارسی حرف می زنن، نه اینکه دوبله شده باشن.

چرا باید این گروه خشن را دید؟

حالا شاید از خودتون بپرسید، بعد از این همه سال، چرا باید وقت بذاریم و یه فیلمی رو ببینیم که مال دهه ۶۰ میلادیه؟ جوابش خیلی ساده ست: چون «این گروه خشن» یه اثر تکرار نشدنی و بی زمانیه.

اول از همه، به خاطر نبوغ کارگردانی سام پکین پا. اون یه دنیای واقعی رو نشون می ده، نه یه فانتزی هالیوودی. خشونتش نه برای لوس بازی، بلکه برای نشون دادن واقعیت تلخه اون روزگاره. بعدش، بازی های بی نظیر ویلیام هولدن، ارنست بورگناین و رابرت رایان رو داریم که هر کدومشون یه درس بازیگری به حساب میان. اونا شخصیت هایی رو خلق کردن که خاکستری ان، اما حسابی به دل آدم می شینن.

سوم، نوآوری های فنی فیلم، به خصوص اون تدوین انقلابی با حرکت آهسته، کاری کرده که این فیلم نه تنها یه وسترن، بلکه یه نقطه عطف تو سینمای اکشن باشه. تکنیک هایی که تو این فیلم استفاده شده، بعداً توسط صدها کارگردان دیگه تقلید و الگوبرداری شدن. چهارم، عمق مضمونی فیلم. این فیلم فقط یه داستان نیست، بلکه یه تحلیل عمیق از وفاداری، خیانت، پایان یک دوران، تقابل سنت و مدرنیته و جستجو برای رستگاریه. این موضوعات همیشه تازه و جذابه.

و آخر از همه، تأثیر تاریخی فیلم. «این گروه خشن» فقط یه فیلم نیست، یه قطعه از تاریخ سینماست. این فیلم وسترن رو متحول کرد و ثابت کرد که میشه با ژانرهای قدیمی هم حرف های تازه زد و کلیشه ها رو شکست. اگر می خواید بدونید سینما چطور تغییر کرده و چطور به اینجا رسیده، باید «این گروه خشن» رو ببینید. پس اگه تا حالا این فیلم رو ندیدید، حتماً یه فرصت بهش بدید. قول میدم پشیمون نمی شید.

نتیجه گیری: وداعی ابدی با یک اسطوره

«این گروه خشن» فقط یه فیلم وسترن نیست؛ این یه تجربه سینماییه که روح آدم رو قلقلک می ده و تا مدت ها بعد از تماشا تو ذهنتون می مونه. این فیلم، هم وداعی با دوران یاغیان وسترنه، هم یه سلامی پرشور به سینمای مدرن که جسارت بیشتری تو نشون دادن واقعیت داره.

سام پکین پا با «این گروه خشن» نه تنها یه وسترن ساخت، بلکه یه اسطوره رو خلق کرد؛ اسطوره ای از آدم هایی که حاضرن برای وفاداری و اصولشون، حتی جونشون رو هم بذارن. این فیلم یه اثر هنری تمام عیاره که هیچ وقت از مد نمیفته و همیشه حرف های تازه ای برای گفتن داره.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "معرفی فیلم این گروه خشن (The Wild Bunch) – هر آنچه باید بدانید" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "معرفی فیلم این گروه خشن (The Wild Bunch) – هر آنچه باید بدانید"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه