فیلم هشت نفرت انگیز (The Hateful Eight): هر آنچه باید بدانید

فیلم هشت نفرت انگیز (The Hateful Eight): هر آنچه باید بدانید

معرفی فیلم هشت نفرت انگیز (The Hateful Eight)

فیلم «هشت نفرت انگیز» (The Hateful Eight) اثری بی نظیر و البته جنجالی از کوئنتین تارانتینو، کارگردان محبوب و صاحب سبک هالیوود، هست که در ژانر وسترن و معمایی، شما رو درگیر یه بازی موش و گربه پر از تعلیق و خشونت می کنه. این فیلم که هشتمین اثر تارانتینو محسوب میشه، با اون فضاسازی خاص، دیالوگ های پرکشش و بازی های درخشان، دقیقاً همون چیزیه که از تارانتینو انتظار داریم: یه تجربه سینمایی متفاوت و پر از غافلگیری. اینجا قراره همه چی رو درباره این فیلم جذاب، از جزئیات ساختش گرفته تا لایه های پنهان داستان و شخصیت هاش، با هم بررسی کنیم.

شناسنامه و اطلاعات پایه فیلم هشت نفرت انگیز

قبل از اینکه شیرجه بزنیم تو دنیای پر رمز و راز «هشت نفرت انگیز»، بد نیست یه نگاهی به شناسنامه این فیلم بندازیم تا با جزئیات کلیش آشنا بشیم. تارانتینو همیشه عادت داشته با هر فیلمش، یه امضای خاص از خودش به جا بذاره و این فیلم هم از این قاعده مستثنی نیست.

معرفی کلی فیلم (The Hateful Eight)

اسم اصلی فیلم که خب همون The Hateful Eight هست و تو فارسی هم معمولاً به اسم هشت نفرت انگیز می شناسیمش. کارگردان و نویسنده این کابوس برفی، کسی نیست جز کوئنتین تارانتینو. سال اکران فیلم هم برمی گرده به ۲۰۱۵ میلادی و با مدت زمان ۱۶۸ دقیقه، قراره حسابی پای تلویزیون یا مانیتور میخکوبتون کنه. این فیلم در ژانرهای وسترن، معمایی و جنایی قرار می گیره و تمام ویژگی های این ژانرها رو به بهترین شکل ممکن تو خودش جا داده.

بازیگران و نقش های کلیدی: تیم پرستاره تارانتینو

یکی از برگ های برنده فیلم های تارانتینو، همیشه تیم بازیگری فوق العاده اش بوده. اون همیشه بلده چطور از ستاره های محبوبش استفاده کنه و ترکیب های جذابی بسازه. تو «هشت نفرت انگیز» هم شاهد حضور گلچینی از بازیگران کاربلد و بعضاً همیشگی تارانتینو هستیم که حسابی از پس نقش هاشون بر اومدن:

  • ساموئل ال. جکسون در نقش سرگرد مارکی وارن
  • کرت راسل در نقش جان روث ملقب به چوبه دار
  • جنیفر جیسن لی در نقش دیزی دامرگو (یکی از درخشان ترین و اعصاب خردکن ترین نقش های زنانه تاریخ سینما!)
  • والتون گوگینس در نقش کریس منیکس
  • تیم راث در نقش اوزوالدو موبری
  • مایکل مدسن در نقش جو گیج
  • دمیان بیچیر در نقش باب
  • بروس درن در نقش ژنرال سنفورد اسمیترز

شیمی بین این بازیگرا واقعاً دیدنیه و حسابی فضای پارانویایی فیلم رو تشدید می کنه. تک تک این شخصیت ها، حتی اونایی که کمتر دیده میشن، یه بار دراماتیک سنگین دارن که اونا رو تبدیل به مهره های کلیدی این بازی مرموز می کنه.

اهمیت فرمت ۷۰ میلی متری: تجربه تماشایی هشت نفرت انگیز

تارانتینو برای فیلم «هشت نفرت انگیز» اصرار داشت که فیلمبرداری و نمایشش به صورت ۷۰ میلی متری انجام بشه. شاید فکر کنید این یه وسواس الکیه، ولی واقعاً تأثیرش رو روی تجربه تماشا می ذاره. فیلمبرداری ۷۰ میلی متری باعث میشه تصاویر فوق العاده عریض و با جزئیات بالا باشن. این فرمت تو صحنه های باز و برفی که اول فیلم می بینیم، عظمت طبیعت رو نشون میده و وقتی وارد فضای بسته مسافرخونه می شیم، حس claustrophobia (تنگ فضایی) و محصور بودن رو چند برابر می کنه. انگار خودتون هم اونجا گیر افتادین و نمی دونید از کی باید بترسید. این یه تصمیم هنری بود که واقعاً به عمق فیلم کمک کرد.

خلاصه داستان فیلم هشت نفرت انگیز (بدون اسپویلر عمده)

اگه هنوز «هشت نفرت انگیز» رو ندیدید و نمی خواید داستانش براتون لو بره، این بخش حسابی به دردتون می خوره. داستان تو آمریکا، درست بعد از جنگ داخلی، اتفاق می افته. یه کولاک شدید و وحشتناک شروع شده و یک کالسکه که سرگرد مارکی وارن (یه شکارچی جایزه بگیر خفن که قبلاً سرباز سیاه پوست جنگ داخلی بوده) و جان روث (یه شکارچی جایزه بگیر دیگه که لقبش چوبه دار هست و داره یه تبهکار خطرناک رو برای اعدام می بره) توشن، گیر می کنن.

اون تبهکار خطرناک هم کسی نیست جز یه زن به اسم دیزی دامرگو که دستبند به دسته. تو راه، یه نفر دیگه هم بهشون اضافه میشه که ادعا می کنه کلانتر جدیده شهر رد راک هست. خلاصه، این جمع سه نفره (و راننده کالسکه) به خاطر طوفان، مجبور میشن تو یه ایستگاه بین راهی دورافتاده به اسم آسایشگاه مینی پناه بگیرن. وقتی میرسن اونجا، می بینن چند نفر دیگه هم قبلاً پناه گرفتن: یه مکزیکی که می گه صاحب خونه رفته، یه جلاد، یه گاوچران و یه ژنرال سابق جنگ. حالا تصور کنید هشت نفر غریبه، با کلی راز و گذشته تاریک، تو یه فضای بسته و محدود گیر افتادن، در حالی که طوفان بیرون بیداد می کنه. حس بی اعتمادی و پارانویا از همون اول تو هوا موج می زنه و هر لحظه انتظار یه اتفاق بد رو می کشید. معمای اصلی اینه که آیا یکی از این هشت نفر، اون چیزی که ادعا می کنه هست؟ آیا دیزی تنها زندانی اونجاست؟

داستان کامل فیلم هشت نفرت انگیز: پرده از رازها برمی داریم (با هشدار قوی اسپویلر)

هشدار: این بخش حاوی جزئیات کامل و اسپویل های اساسی داستان است. اگر هنوز فیلم را تماشا نکرده اید و نمی خواهید داستان برایتان لو برود، لطفاً از مطالعه این بخش صرف نظر کنید و به بخش بعدی مراجعه نمایید. اگه فیلم رو دیدی یا اسپویل برات مهم نیست، بزن بریم!

فیلم تارانتینو تو شش فصل روایت میشه، درست مثل یه کتاب. این شیوه روایت به ما کمک می کنه با دقت بیشتری وارد جزئیات بشیم و از پیچیدگی های داستان لذت ببریم.

فصل ۱: آخرین درشکه به رد راک

داستان با سرگرد مارکی وارن شروع میشه که کنار جاده، سوار بر سه جسد یخ زده، منتظر کالسکه ست. جان روث و زندانی اش، دیزی دامرگو، هم تو این کالسکه هستن. روث می خواد دیزی رو به شهر رد راک ببره تا اونجا اعدام بشه و جایزه شو بگیره. وارن هم یه نامه داره که ادعا می کنه رئیس جمهور لینکلن براش نوشته، نامه ای که به نظر روث اعتبار زیادی بهش میده.

فصل ۲: آدم کوتاه به نام کریس منیکس

در میانه راه، کریس منیکس، یه جنوبیِ سرسخت که ادعا می کنه کلانتر جدیده رد راکه، از این جمع می خواد که بهش جا بدن. روث اولش مخالفت می کنه، چون به هیچ غریبه ای اعتماد نداره، اما وارن که منیکس رو می شناسه و به نظرش آدم بدی نیست، راضیش می کنه. منیکس هم البته کم از روث نداره و با هم برای رسیدن به رد راک همسفر میشن.

فصل ۳: آسایشگاه مینی

طوفان برف خیلی شدید میشه و مجبور میشن تو آسایشگاه مینی پناه بگیرن. خونه به طرز عجیبی آرومه و مینی و بقیه خدمه اش نیستن. یه مکزیکی به اسم باب میگه مینی برای دیدن مادرش رفته و خونه رو سپرده دست اون. سه نفر دیگه هم اونجا هستن: اوزوالدو موبری (جلاد رسمی شهر رد راک)، جو گیج (یه گاوچران آروم) و ژنرال سنفورد اسمیترز (یه ژنرال سابق جنگ داخلی). روث که بدبینیش گل کرده، همه رو خلع سلاح می کنه و اسلحه هاشون رو می ده دست راننده کالسکه، او بی، تا تو چاه دفن کنه. حس بی اعتمادی تو این فصل به اوج خودش می رسه.

فصل ۴: دامین (Domergue)

تو این قسمت، منیکس با خنده می گه نامه لینکلن وارن جعلیه و وارن هم اعتراف می کنه که راست می گه. وارن اسلحه ژنرال سنفورد رو کنار دستش می ذاره و یه داستان وحشتناک از گذشته اش تعریف می کنه، از اینکه چطور پسر ژنرال رو کشته. ژنرال که حسابی تحریک شده، اسلحه رو برمی داره و وارن هم بلافاصله اونو می کشه. اینجاست که تارانتینو مثل همیشه، خشونت رو به اوج می رسونه. تو این هیاهو و درگیری، یه نفر یواشکی قهوه رو مسموم می کنه.

فصل ۵: چهار مسافر

روث و او بی، راننده کالسکه، از قهوه مسموم می خورن و شروع می کنن به خون بالا آوردن. روث، در حال مرگ، به دیزی حمله می کنه و دیزی هم با اسلحه روث، اونو می کشه. وارن دیزی رو خلع سلاح می کنه و بقیه رو تهدید می کنه. وارن به منیکس اعتماد می کنه چون اون قهوه نخورده بود. وارن یه صندلی رو کنار می زنه و رد خون می بینه. با توجه به اینکه مینی (صاحب خونه) از مکزیکی ها متنفره، وارن می فهمه باب دروغ می گه و مینی رو کشته. برای همین، باب رو هم می کشه. گیج اعتراف می کنه که قهوه رو مسموم کرده، درست همون لحظه، یه نفر از زیر زمین به وارن شلیک می کنه و موبری هم اسلحه پنهان شده اش رو درمیاره و به منیکس شلیک می کنه، منیکس هم بهش جواب می ده و موبری هم زخمی میشه.

فصل ۶: مرد خشمگین سیاه، زن سفیدپوست وسترن

فیلم چند ساعت به عقب برمی گرده و نشون میده که باب، موبری، گیج و جودی (برادر دیزی) وارد خونه مینی میشن و همه رو می کشن. جودی به سنفورد می گه اگه سکوت کنه، زنده می مونه. بعد از قتل عام، جسدها رو دفن می کنن و منتظر روث و دیزی میمونن تا برادر دیزی رو نجات بدن. حالا برمی گردیم به زمان حال: وارن و منیکس، با وجود زخم های عمیق، اوضاع رو تو دست دارن. اون ها جودی رو با تهدید به قتل دیزی از انبار درمیارن و وارن همونجا بهش شلیک می کنه و می کشتش. دیزی ادعا می کنه ۱۵ نفر از افراد برادرش منتظرن تا منیکس رو بکشن و اگه وارن رو بکشه، بهش اجازه فرار می ده. وارن، موبری رو هم می کشه. گیج سعی می کنه اسلحه پنهان شده اش رو دربیاره، اما وارن و منیکس بهش شلیک می کنن و اونم می میره. وارن می خواد دیزی رو بکشه، اما گلوله نداره. منیکس گلوله داره اما از شدت ضعف غش می کنه. دیزی سعی می کنه به اسلحه گیج برسه، اما منیکس به هوش میاد و بهش شلیک می کنه. در نهایت، وارن و منیکس که هر دو در حال مرگ هستن، دیزی رو حلق آویز می کنن. منیکس هم نامه ی جعلی لینکلن رو با صدای بلند برای وارن می خونه.

نقد و تحلیل عمیق فیلم هشت نفرت انگیز: تارانتینو و پیچیدگی هایش

«هشت نفرت انگیز» فقط یه وسترن ساده نیست؛ یه معمای خونین و پر از لایه های پنهانه که تارانتینو با ظرافت خاص خودش اونو بافته. این فیلم مثل یه نمایش تئاتری می مونه که تو یه فضای بسته اتفاق می افته و تماشاچی رو حسابی درگیر خودش می کنه.

سبک شناسی تارانتینو در هشت نفرت انگیز: امضای کارگردان

اگه با فیلم های تارانتینو آشنا باشید، می دونید که اون یه سری امضای خاص داره که تو همه کارهاش میشه پیداشون کرد. «هشت نفرت انگیز» هم پره از این امضاها.

دیالوگ محوری: حرف هایی که می کشند

یکی از قوی ترین بخش های فیلم های تارانتینو، دیالوگ هاشن. تو «هشت نفرت انگیز» هم دیالوگ ها نقش محوری دارن. از همون لحظه اول که وارن و روث شروع به صحبت می کنن، تا آخرین لحظه که منیکس نامه لینکلن رو می خونه، هر کلمه یه معنی خاص داره. دیالوگ ها فقط برای پیشبرد داستان نیستن، بلکه شخصیت ها رو می سازن، تنش ایجاد می کنن، و بیننده رو تو یه بازی ذهنی پیچیده گیر می ندازن. گاهی با یه جمله، کل معادلات بهم می ریزه و گاهی یه حرف ساده، عصبانیت و نفرت رو به اوج خودش می رسونه.

خشونت صریح و سمبولیک: فراتر از خون و خونریزی

تارانتینو استاد نشون دادن خشونت هست، اما خشونت تو فیلماش فقط برای شوکه کردن نیست. تو «هشت نفرت انگیز» هم خشونت خیلی صریح و گاهی حتی دلخراشه، ولی یه معنی عمیق تر داره. این خشونت بازتاب جامعه ای هست که فیلم توش اتفاق می افته؛ جامعه ای که بعد از جنگ داخلی پر از کینه و انتقام و بی قانونیه. خشونتی که تو فیلم می بینیم، ریشه تو نفرت، نژادپرستی و بی اعتمادی بین شخصیت ها داره و هر ضربه و گلوله، در واقع یه جور بیانِ خشم و عقده های فروخورده ست. این خشونت نمادینه و قرار نیست فقط سرگرمتون کنه، بلکه به فکر فروتون می بره.

طنز سیاه و کنایه آمیز: خنده های تلخ زیر پوست داستان

عجیبه، ولی تارانتینو همیشه بلده چطور تو دل سیاهی و خشونت، یه رگه هایی از طنز سیاه و کنایه آمیز رو هم بگنجونه. تو «هشت نفرت انگیز» هم گاهی تو اوج درگیری و خونریزی، یه دیالوگ یا یه صحنه خنده دار می بینیم که حسابی غافلگیرمون می کنه. این طنز، عمق بیشتری به شخصیت ها میده و باعث میشه فیلم یه اثر تک بعدی نباشه. خنده هایی که تلخن و ریشه شون تو بی رحمی و پوچی زندگی این آدماست.

فضای تئاترگونه (Chamber Piece): یک نمایش صحنه ای خشن

اگه دقت کرده باشید، بیشتر از ۹۰ درصد فیلم تو یه فضای بسته و محدود یعنی همون آسایشگاه مینی می گذره. این کار باعث میشه حس محصور بودن و پارانویا تو مخاطب چند برابر بشه. انگار داریم یه نمایش تئاتری پر از شخصیت های خطرناک رو از نزدیک تماشا می کنیم. این محدودیت فضایی، به تارانتینو اجازه میده تا تمام تمرکزش رو روی دیالوگ ها، واکنش ها و جزئیات شخصیتی بذاره و تنش رو تا حد انفجار بالا ببره. هر حرکت، هر نگاه و هر جمله تو این فضای بسته، معنی خاص خودش رو پیدا می کنه.

ارجاعات و ادای احترام به ژانر وسترن: بازی با کلیشه ها

تارانتینو عاشق ژانر وسترن هست و تو این فیلم هم ارجاعات زیادی به وسترن های کلاسیک می بینیم. ولی اون فقط ادای احترام نمی کنه، بلکه با کلیشه های این ژانر بازی می کنه. مثلاً شخصیت های منفی و مثبت تو این فیلم مرزهای مشخصی ندارن و همه یه رگه هایی از تاریکی تو وجودشون هست. این یه جور وسترن جدید و ضد وسترن هست که نگاهی تلخ و واقع بینانه به دوران پسا-جنگ داخلی آمریکا داره و قهرمان بازی های الکی رو کنار می ذاره.

شخصیت پردازی و روابط متقابل: بازیگران یک نمایش مرگبار

هر کدوم از هشت نفرت انگیز یه دنیا راز و گذشته تو دل خودشون دارن. تارانتینو با ظرافت خاصی، انگیزه ها و پیش زمینه های هر کدوم از این شخصیت ها رو برملا می کنه و نشون میده چطور روابطشون تو یه فضای پر از سوءظن، به اوج خودش می رسه:

  • سرگرد مارکی وارن: یه شکارچی جایزه بگیر باهوش و تا حدی بی رحم که گذشته اش پر از انتقام و خشونت هست. اون نماد خشم و تبعیض نژادی پس از جنگ داخلیه.
  • جان روث (چوبه دار): یه شکارچی جایزه بگیر دیگه که برخلاف بقیه، به عدالت اعتقاد داره و دوست داره زندانی هاش به دست قانون اعدام بشن، نه اینکه تو راه کشته بشن. اون یه حس مسئولیت عجیب نسبت به زندانیش، دیزی، داره.
  • دیزی دامرگو: یه تبهکار زن فوق العاده سمج، زبان نفهم و البته حیله گر که تو اوج حقارت، با غرور و بی باکی اش، بقیه رو کلافه می کنه. حضور یه زن تو این فضای مردونه و خشن، یه نقطه قوت برای فیلمه و نقش دیزی تو این فیلم، واقعاً دیدنیه.
  • کریس منیکس: یه جنوبی که ادعا می کنه کلانتر جدیده و اولش به نظر یه آدم نژادپرست و جاه طلب میاد، اما کم کم پیچیدگی های بیشتری ازش می بینیم و متوجه می شیم اون تنها کسیه که ممکنه کمی انسانیت تو وجودش داشته باشه.
  • اوزوالدو موبری: جلاد رسمی که خیلی آروم و متین به نظر میاد، اما زیر اون ظاهر موقر، یه حقیقت تلخ پنهان شده.
  • جو گیج: یه گاوچران ساکت و مرموز که زیاد حرف نمی زنه ولی حضورش تو اون جمع، همیشه سوال برانگیزه.
  • باب: مکزیکی که از خونه مینی مراقبت می کنه و حسابی مشکوک میزنه.
  • ژنرال سنفورد اسمیترز: یه ژنرال سابق کنفدراسیون که نماد نژادپرستی و تعصب جنوبی هاست و تقابلش با وارن، بخش مهمی از درام فیلمه.

روابط بین این شخصیت ها، بیشتر بر پایه بی اعتمادی، نژادپرستی و انتقامه. هیچ کس به دیگری اعتماد نداره و هر لحظه ممکنه خنجری از پشت بخورید. این بی اعتمادی و خیانت، فیلم رو به یه بازی بقا تبدیل می کنه.

مضامین اصلی فیلم هشت نفرت انگیز: لایه های پنهان یک کابوس برفی

زیر لایه های خشونت و دیالوگ های تند، «هشت نفرت انگیز» پر از مضامین عمیق اجتماعی و سیاسیه که تارانتینو با زیرکی خاصی بهشون می پردازه.

نژادپرستی و تبعیض: زخمی کهنه بر پیکر آمریکا

یکی از اصلی ترین مضامین فیلم، نژادپرستی و تبعیض بین سیاهان و سفیدپوستانه، به خصوص بعد از جنگ داخلی. سرگرد وارن به عنوان یه مرد سیاه پوست، دائماً با توهین ها و تحقیرهای نژادی مواجه میشه و این حس نفرت و کینه تو فیلم بیداد می کنه. تارانتینو با نشون دادن این واقعیت تلخ، نقدی عمیق به جامعه آمریکا در اون دوران و حتی بازتاب های اون در زمان حال می زنه.

عدالت و انتقام: قانونی که با خون نوشته می شود

تو دنیای «هشت نفرت انگیز»، قانون و عدالت معنی دیگه ای دارن. بیشتر شخصیت ها خودشون رو قاضی و مجری قانون می دونن و به دنبال انتقام های شخصی هستن. جان روث که یه چوبه دار به معنی واقعی کلمه هست، دوست داره عدالت به سبک خودش اجرا بشه. وارن هم به دنبال انتقام خونین هست. این فیلم نشون میده که وقتی سیستم قانونی ضعیف باشه یا وجود نداشته باشه، چرخه بی پایان انتقام چطور همه رو درگیر خودش می کنه و مرز بین قربانی و جلاد رو از بین می بره.

دروغ، فریب و واقعیت: بازی ذهن ها در طوفان

همه شخصیت ها تو این فیلم یه جورایی دارن نقش بازی می کنن یا دروغ می گن. از نامه ی جعلی لینکلن گرفته تا هویت های پنهان و نقشه های زیرکانه، حقیقت مثل یه مه غلیظ زیر برف پنهان شده. این موضوع حس پارانویا رو بیشتر می کنه و باعث میشه هر لحظه شک کنید که کی راست می گه و کی داره سرتون کلاه می ذاره. تماشاچی هم تو این بازی فریب، غرق میشه و سعی می کنه واقعیت رو از دل دروغ ها پیدا کنه.

قضاوت و پیش داوری: سایه های سوءظن

تو این فیلم، آدما مدام همدیگه رو بر اساس ظاهر، نژاد، یا گذشته قضاوت می کنن. از همون اول که هر کسی وارد آسایشگاه میشه، بقیه با سوءظن بهش نگاه می کنن و پیش داوری هاشون روی رفتار و تصمیماتشون تأثیر می ذاره. این قضاوت ها باعث میشه آدم ها نتونن واقعیت رو ببینن و به اشتباهات بزرگ تری بیفتن.

عوامل فنی و هنری برجسته هشت نفرت انگیز: جزئیاتی که فیلم را می سازند

یه فیلم خوب فقط به کارگردانی و بازیگری خوب ختم نمیشه، پشت صحنه یه ارکستر کامل از هنرمندای مختلف وجود داره که هر کدوم کار خودشون رو به بهترین شکل انجام میدن.

موسیقی متن: شاهکار انیو موریکونه و اسکار تاریخی اش

شاید یکی از درخشان ترین نقاط قوت «هشت نفرت انگیز»، موسیقی متن انیو موریکونه باشه. این آهنگساز افسانه ای ایتالیایی، که برای اولین بار برای فیلمی از تارانتینو موسیقی ساخت، یه اتمسفر سرد، مرموز و پرتعلیق خلق کرده که حسابی به فضای فیلم می خوره. موسیقی موریکونه تو این فیلم فقط پس زمینه نیست، بلکه خودش یه شخصیت محسوب میشه و تعلیق رو چندین برابر می کنه. این شاهکار موسیقی، برای موریکونه اسکار بهترین موسیقی متن رو به ارمغان آورد که کاملاً حقش بود.

فیلم برداری رابرت ریچاردسون: قاب بندی های عریض و سرد

رابرت ریچاردسون، فیلمبردار همیشگی تارانتینو، اینجا هم سنگ تمام گذاشته. استفاده از فرمت ۷۰ میلی متری و لنزهای واید، باعث شده صحنه های داخلی آسایشگاه هم با وجود فضای بسته، عظمت خاصی داشته باشن. زاویه های دوربین و نورپردازی، حس انزوا و تنهایی رو حتی تو اون جمع شلوغ، به خوبی نشون میده و به بیننده کمک می کنه تا بهتر تو فضای فیلم غرق بشه.

طراحی صحنه و لباس: غرق شدن در فضای وسترن پس از جنگ

تیم طراحی صحنه و لباس هم کارشون رو حرفه ای انجام دادن. بازسازی دقیق دوران پس از جنگ داخلی آمریکا، چه تو لباس شخصیت ها و چه تو فضای داخلی آسایشگاه مینی، حسابی به غوطه ور شدن مخاطب تو جهان فیلم کمک می کنه. هر جزئی از صحنه، از مبلمان گرفته تا وسایل ریز، همه با دقت انتخاب شدن تا حس و حال اون زمان رو به بیننده منتقل کنن.

جوایز و دستاوردهای فیلم هشت نفرت انگیز: موفقیت های یک اثر خاص

«هشت نفرت انگیز» با اینکه شاید به اندازه بعضی از فیلم های دیگه تارانتینو پرفروش نبود، اما از نظر منتقدان حسابی مورد تحسین قرار گرفت و جوایز مهمی هم کسب کرد:

جایزه شاخه برنده/نامزد
اسکار بهترین موسیقی متن برنده (انیو موریکونه)
اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن نامزد (جنیفر جیسن لی)
اسکار بهترین فیلمبرداری نامزد (رابرت ریچاردسون)
گلدن گلوب بهترین موسیقی متن برنده (انیو موریکونه)
گلدن گلوب بهترین فیلمنامه نامزد (کوئنتین تارانتینو)
گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن نامزد (جنیفر جیسن لی)

از نظر فروش گیشه هم، فیلم «هشت نفرت انگیز» در مجموع 155.8 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. شاید این رقم در مقایسه با برخی بلاک باسترهای هالیوود خیلی بالا نباشه، اما برای یه فیلم تارانتینو که لحن خاص و خشونت بالایی داره، یه موفقیت خوب محسوب میشه و نشون دهنده اینه که مخاطبان خاص خودش رو پیدا کرده.

جایگاه هشت نفرت انگیز در کارنامه کوئنتین تارانتینو: یک گام رو به جلو؟

خب، می رسیم به این سوال مهم که «هشت نفرت انگیز» کجای کارنامه پربار تارانتینو قرار می گیره؟ برای طرفدارانش، هر فیلم تارانتینو یه رویداده. این فیلم رو میشه تا حدودی با «سگ های انباری» (Reservoir Dogs) مقایسه کرد، چون اونجا هم شاهد یه گروه از شخصیت های مشکوک تو یه فضای بسته ایم که تنش بینشون به اوج خودش می رسه. از نظر تم وسترن و نژادی هم شباهت هایی به «جانگوی زنجیرگسسته» (Django Unchained) داره.

بعضی ها «هشت نفرت انگیز» رو یکی از بهترین کارهای تارانتینو می دونن و از فضای تئاتری و دیالوگ محورش لذت می برن. بعضی ها هم شاید حس کنن فیلم کمی طولانیه یا خشونت بیش از حد داره. ولی چیزی که مشخصه اینه که این فیلم یه تجربه متفاوت و عمیق از تارانتینو هست. شاید نقطه ضعفش این باشه که برای همه سلیقه ها مناسب نیست و ممکنه برای بعضی ها کند به نظر بیاد. اما همین کندی و تمرکز روی دیالوگ ها و شخصیت ها، اون رو به یه اثر منحصر به فرد تبدیل می کنه که نشون می ده تارانتینو هنوز حرف های زیادی برای گفتن داره و از تکرار خودش دوری می کنه. «هشت نفرت انگیز» جایگاه تارانتینو رو به عنوان یه کارگردان صاحب سبک که از ریسک کردن نمی ترسه، تثبیت می کنه.

فیلم «هشت نفرت انگیز» دقیقاً همون چیزیه که از تارانتینو انتظار داریم؛ پر از دیالوگ های کوبنده، خشونت های خاص و یه داستان پر از غافلگیری که تا آخرین لحظه شما رو میخکوب می کنه.

نتیجه گیری: چرا هشت نفرت انگیز را باید دید؟

در نهایت، اگه دنبال یه تجربه سینمایی متفاوت، پر از تعلیق، دیالوگ های هوشمندانه و بازی های درخشان هستید، «هشت نفرت انگیز» انتخاب فوق العاده ای هست. این فیلم فقط یه وسترن ساده نیست، بلکه یه معمای جنایی روانشناختیه که زیر پوستش، نقد عمیقی به جامعه، نژادپرستی و چرخه بی پایان انتقام میزنه. تارانتینو باز هم نشون داده که چقدر تو داستان سرایی و شخصیت پردازی استاد هست و چطور می تونه با کمترین فضا، بیشترین درام رو خلق کنه.

این فیلم با وجود فضای بسته اش، اونقدر پرکشش و پر از جزئیاته که خسته کننده نمیشه و بعد از دیدنش، تا مدت ها ذهنتون رو درگیر خودش می کنه. پس اگه هنوز این شاهکار تارانتینو رو ندیدید، وقتشه که یه فنجون قهوه داغ (البته اگه مسموم نیست!) برای خودتون بریزید و خودتون رو برای یه سفر سرد و پرماجرا به غرب وحشی تارانتینو آماده کنید. مطمئن باشید از تماشای فیلم هشت نفرت انگیز پشیمون نمیشید. اگر هم فیلم رو دیدید، نظرات و تحلیل های خودتون رو با ما به اشتراک بذارید، دوست داریم بدونیم شما از این هشت نفر، کدومشون رو بیشتر نفرت انگیز می دونید!

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "فیلم هشت نفرت انگیز (The Hateful Eight): هر آنچه باید بدانید" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "فیلم هشت نفرت انگیز (The Hateful Eight): هر آنچه باید بدانید"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه