نقد و معرفی سریال جنگل: بررسی جامع و کامل (The Forest)

معرفی و نقد سریال جنگل
اگه از اون دسته آدما هستید که دنبال یه سریال عمیق و پرکشش تو شبکه نمایش خانگی می گردید، سریال جنگل آسفالت می تونه گزینه جذابی باشه. این سریال که با کارگردانی پژمان تیمورتاش و تهیه کنندگی اسماعیل عفیفه ساخته شده، تو پلتفرم نماوا پخش می شه و حسابی سر و صدا کرده. یه درام اجتماعی سنگین و پر از گره های داستانی که مخاطب رو از همون اول درگیر می کنه و رهاش نمی کنه. تو این مطلب می خوایم یه سفر عمیق به دل سریال جنگل آسفالت داشته باشیم و ببینیم چی تو چنته داره، از داستان و بازیگراش گرفته تا نقاط قوت و ضعفش.
یه هشدار رفاقتی: حواستون باشه، این نقد یه عالمه جزئیات داستانی رو لو می ده! پس اگه دوست دارید خودتون غافلگیر بشید، بهتره اول سریال رو ببینید، بعد بیاید اینجا.
چرا جنگل آسفالت؟ بررسی نام و مفهوم آن
راستش را بخواهید، اسم «جنگل آسفالت» خودش به اندازه کافی گویای خیلی چیزهاست. این اسم الکی انتخاب نشده و یه تاریخچه جذاب پشتش داره. اولین بار این اسم رو یه نویسنده آمریکایی به اسم دبلیو.آر برنت تو دهه ۴۰ میلادی تو یه رمان جنایی درباره سرقت جواهرات به کار برد. بعدش، جان هیوستون، کارگردان معروف هالیوود، سال ۱۹۵۰ از روی همون رمان، یه فیلم نوآر مشهور به همین اسم ساخت. فیلمی که حسابی تحسین شد و درباره زندگی پر از مشکل و بی رحم شهر بود.
اما تو ایران، شاید خیلی ها با آلبوم رپ «جنگل آسفالت» هیچ کس، خواننده محبوب رپ، با این اسم آشنا شدن. آلبومی که سال ۸۵ به صورت زیرزمینی منتشر شد و کلی تو دل جوونا جا باز کرد. اونجا هم هیچ کس تو آهنگاش به نقد اجتماعی تهران و مصیبت های آدم ها تو این شهر می پرداخت.
حالا بعد از این همه سال، پژمان تیمورتاش اومده و یه سریال به همین اسم ساخته که باز هم داستان یه شهری رو روایت می کنه که توش آدم ها به هم رحم نمی کنن. مادر به فرزند، مرد به همسر، خواهر و برادر به هم… همه چی بی رحمانه پیش می ره. تو این جنگل آسفالت، پول حرف اول و آخر رو می زنه و برای همه تصمیم می گیره. شاید قصه پول و بی رحمی تو شهر دیگه تکراری شده باشه، اما همین پوله که چرخ زندگی این آدم ها رو می چرخونه و البته در کنارش، یه رگه هایی از عشق هم پیدا می شه که می تونه نقطه روشن زندگی تو این جنگل تاریک باشه. این نام به خوبی فضای خشن و واقعی سریال رو نشون می ده، جایی که برای بقا باید بجنگی، دقیقا مثل یه جنگل واقعی ولی با پوششی از آسفالت و دود.
روایت قصه: گره افکنی در دل یک شهر بی قانون
وقتی شروع به تماشای سریال جنگل آسفالت می کنید، از همون اول تو یه موقعیت نفس گیر قرار می گیرید. قصه حول محور هنگامه (با بازی فرشته حسینی) می چرخه که برادر کوچیکش، دانیال، یه قتلی انجام داده و حالا تو آستانه قصاصه. هنگامه باید یه مبلغ خیلی زیاد رو به عنوان دیه جور کنه تا بتونه برادرش رو نجات بده. همین تلاش برای جور کردن دیه، هنگامه رو وارد یه دنیای زیرزمینی و پر از خلاف و آدم های عجیب و غریب می کنه. تو این مسیر، شخصیت های دیگه ای هم وارد قصه می شن که هر کدوم نقش مهمی تو پیشبرد داستان دارن. از امیر (با بازی علیرضا جعفری) که دوست و همراه هنگامه ست گرفته تا ایرج (با بازی امیر جعفری) که پدری کلاهبردار و پر از مشکله، سیمین (ریما رامین فر) مادر ایرج، پاشا (نوید محمدزاده) رفیق ایرج و بانو (مریلا زارعی) که شخصیت پیچیده ای داره.
یکی از نقاط قوت سریال جنگل آسفالت، نحوه روایت داستانشه. تو هر قسمت، مدام گره های کوچیک و بزرگی به داستان اضافه می شه و بعد از چند قسمت، همون گره ها باز می شن و خرده روایت های جدیدی شکل می گیرن. این اتفاق باعث می شه که مخاطب هیچ وقت خسته نشه و مدام منتظر قسمت بعدی باشه. این شیوه روایت، حسابی آدم رو درگیر می کنه و تو هر قسمت یه غافلگیری جدید براتون داره. این گره افکنی های مداوم، خودش یه نماد از زندگی تو همین جنگل بی قانونه؛ جایی که یکی یه عالمه پول رو برمی داره، خانواده مقتول دیه رو می گیرن ولی رضایت نمی دن، یه نفر از تیمارستان فرار می کنه، یه مادر به بچه هاش رحم نمی کنه و… با همه این ها، زندگی ادامه داره و آدم ها باید دووم بیارن.
جنگل آسفالت خوب بلده چطور تعلیق رو حفظ کنه و مخاطب رو غافلگیر کنه. هر چی جلوتر می رید، بیشتر حس می کنید که تو یه هزارتو افتادید و هر لحظه ممکنه یه اتفاق غیرمنتظره بیفته. این پویایی داستان، یکی از دلایلیه که بررسی سریال جنگل آسفالت رو برای ما جذاب می کنه.
در پس دوربین: نگاهی به کارگردانی و ساختار فنی
حالا که از داستان و پیچ و خم هاش گفتیم، بریم سراغ مغز متفکر این سریال، یعنی پژمان تیمورتاش. شاید خیلی ها اسمش رو شنیده باشن، اما سریال جنگل آسفالت اولین تجربه سریال سازی اونه. تیمورتاش قبلاً تو دهه ۸۰ با ساخت فیلم های کوتاه کارش رو تو سینما شروع کرده و بعداً هم فیلم «مفت آباد» رو کارگردانی کرده. جدا از این، تو زمینه نویسندگی هم حسابی فعاله و دو تا رمان هم ازش منتشر شده. نکته جالب اینجاست که تیمورتاش از قشر پایین جامعه به سینما اومده و همین موضوع باعث شده یه شناخت خیلی خوب و درست از شرایط جامعه داشته باشه و بتونه اون ها رو تو آثارش به نمایش بذاره.
تیمورتاش خوب می دونه که مخاطب ایرانی تشنه شنیدن قصه است. قصه ای که ذهنش رو درگیر کنه و ذره ذره گره هاش باز بشن. این توانایی روایتگری و ایجاد غافلگیری تو «جنگل آسفالت» دقیقاً از همین شناختش نشئت می گیره. اون با یه داستان غیرخطی و پر از فراز و نشیب های جذاب، خودش رو تو رقابت با سریال های پرهیجان و پرخرج ولی ناتوان تو روایتگری قرار داده و تا اینجا هم حسابی موفق بوده و نظر مخاطب جنگل آسفالت رو جلب کرده.
از نظر فنی هم سریال جنگل آسفالت حرف برای گفتن داره. قاب بندی ها، دکوپاژ و تدوینش حسابی قابل قبوله و تا الان نقد منفی خاصی بهش وارد نشده. تیمورتاش نشون داده که تو هدایت بازیگرا هم خیلی خوب عمل می کنه و تو همین اولین تجربه سریال سازیش، تونسته یه گروه بازیگر قوی رو دور هم جمع کنه که به جون بخشیدن به کاراکترهاش حسابی کمک کردن.
تهیه کننده سریال، اسماعیل عفیفه هم که حسابی تو تلویزیون سابقه داره و با فصل اول «شهرزاد» هم تو نمایش خانگی اسمش سر زبون ها افتاده بود، تو این پروژه کنار تیمورتاش بوده. تعدد لوکیشن ها و حضور گروه بازیگران سریال جنگل آسفالت نشون می ده که عفیفه فضای مناسبی رو برای تیمورتاش و تیمش فراهم کرده تا بتونن یه قصه درام رو از دل شهر پر از مشکل روایت کنن.
موسیقی متن و تیتراژ سریال جنگل آسفالت هم حسابی خلاقانه است و با نام گذاری های خاص هر قسمت، یه جورایی امضای خودشو پای کار گذاشته. همه این ها دست به دست هم دادن تا فضای کلی سریال، حس همین «جنگل آسفالت» رو به خوبی به مخاطب منتقل کنه.
نبض سریال: نقد و تحلیل عملکرد بازیگران
اگه بخوایم صادق باشیم، بازیگران سریال جنگل آسفالت مثل یه ارکستر سمفونیک می مونن که هر کدوم یه نقش مهم تو نواختن یه سمفونی درام و پرکشش دارن. انتخاب بازیگرای قوی، یکی از بزرگترین نقاط قوت سریال جنگل آسفالت به حساب میاد.
امیر جعفری (ایرج): کلاهبردار درمانده
ستاره این سریال بی شک امیر جعفریه. اون تو نقش ایرج، یه کاراکتر کاملاً خاکستری و پیچیده رو به نمایش می ذاره. یه کلاهبردار حرفه ای و خائن که حالا با مشکلاتی که برای بچه هاش پیش اومده، هم حسابی درمانده شده و هم کارهای اشتباهش دونه دونه رو می شه. جعفری همیشه تو نقش های خاکستری موفق تر عمل کرده. نمونه اش تو سریال «میوه ممنوعه» هم یه شخصیت منفی رو بازی کرده بود که کلی نقطه ضعف داشت و اونو به زانو درمی آورد. بازی امیر جعفری تو جنگل آسفالت حسابی قدرتمند و باورپذیره و خیلی خوب تونسته ابعاد مختلف شخصیت ایرج رو نشون بده.
نوید محمدزاده (پاشا): چهره ای متفاوت از یه رفیق
نوید محمدزاده در جنگل آسفالت بعد از مدت ها تو یه نقش خاکستری قرار گرفته که اتفاقاً وجه مثبتش پررنگ تره. نقشی که با بقیه کاراکترهای معروفش تو فیلمای دیگه حسابی متفاوته. اون استیصال یه عاشق، نگرانی های برادرانه و موقعیت شغلی عجیبش رو تو سریال به خوبی با بازیش به مخاطب نشون می ده. اما راستش رو بخواهید، شاید یکی از نقاط ضعف سریال جنگل آسفالت از نظر بعضی ها، شیوه دیالوگ گویی نوید محمدزاده باشه. انگار تلاش می کنه یه لات به اوج رسیده رو با طرز حرف زدنش به تصویر بکشه، اما گاهی اوقات این لحن تصنعی به نظر می رسه و ممکنه برای بعضی ها توی ذوق بزنه. البته همین بحث دیالوگ گویی نوید، حسابی تو فضای مجازی هم بحث برانگیز شده و هر کسی نظر خودشو داره.
فرشته حسینی (هنگامه): دختری عاصی و قوی
فرشته حسینی بعد از «قورباغه»، این دومین تجربه ش تو شبکه نمایش خانگیه. اون تمام توان بازیگریش رو برای رسیدن به کاراکتر هنگامه خرج کرده. هنگامه یه دختر عاصی، قوی و در عین حال زنانه است که مجبور می شه برای نجات برادرش دست به هر کاری بزنه. فرشته حسینی در جنگل آسفالت خیلی خوب تونسته عمق این کاراکتر رو نشون بده و این نقش، یکی از کارهای ماندگار تو کارنامه بازیگریش خواهد بود.
ریما رامین فر (سیمین): مادری دور از کلیشه
ریما رامین فر رو همیشه تو نقش زنان دلسوز و فداکار خانواده دیدیم. اما تو جنگل آسفالت، اون یه مادر کاملاً متفاوته؛ مادری که بچه هاش رو با کینه و سخت گیری از خودش دور کرده و زندگی اون رو تو یه دوراهی سخت قرار می ده. رامین فر برای اولین بار نشون داده که از عهده نقش های خاکستری هم به خوبی برمیاد. شیمی بین ریما رامین فر و امیر جعفری به عنوان زن و شوهر تو سریال، حسابی خوب از آب دراومده و سکانس های احساسی بین این دو نفر، از نکات مورد توجه سریال جنگل آسفالت و حتی تو فضای مجازی وایرال شده.
مریلا زارعی (بانو): نقش پیچیده و چندوجهی
مریلا زارعی، بازیگر باسابقه دیگه این سریاله. اون همزمان تو دو تا سریال با چهره و گریم متفاوت تو نمایش خانگی حضور داره. تو «افعی تهران» یه قاتل بود و اینجا یه مادر مجنون و طرد شده که به اصرار پسرش به خونه آورده می شه، اما از خانواده اش بیزاره. مریلا زارعی در جنگل آسفالت همونطور که تو نقد رقبا هم اشاره شده، توانایی فوق العاده ای تو ایفای همزمان دو نقش متفاوت داره و بازیش حسابی چشمگیره.
علیرضا جعفری (امیر): رشد یک بازیگر جوان
علیرضا جعفری که از بچگی جلوی دوربین بوده، حالا تبدیل به یه جوان باتجربه با بازی رئال و باورپذیر شده. اون تو سکانس هایی که حضور داره، بازی قابل توجهی رو ارائه می ده و حتی تو مواجهه با بازیگرای باتجربه ای مثل نوید محمدزاده و امیر جعفری هم به همون پختگی نقش آفرینی می کنه. علاوه بر اینا، بازیگرای جوان دیگه ای مثل مرجان اتفاقیان، معین شاه چراغی و امین میری هم تو سریال حضور دارن که همگی به کیفیت بازیگری کار کمک کردن.
بازیگران سریال جنگل آسفالت با ایفای نقش های خاکستری و پیچیده، به این اثر عمق و جذابیت ویژه ای بخشیده اند. این گروه قوی، یکی از اصلی ترین دلایل موفقیت سریال در جذب مخاطب است.
تم ها و لایه های پنهان: نقدی بر جامعه معاصر
سریال جنگل آسفالت فقط یه داستان پر از هیجان نیست، بلکه مثل یه آینه، بخش های زیادی از جامعه معاصر ما رو هم بهمون نشون می ده. این سریال حسابی رو تم ها و لایه های پنهان جامعه دست گذاشته و یه جورایی داره درد دل مردم رو می گه.
شخصیت پردازی خاکستری: خداحافظی با کلیشه ها
یکی از نکات مثبت جنگل آسفالت، دوری کردنش از کلیشه های خیر و شر مطلقه. تو این سریال، تقریباً هیچ شخصیت کاملاً سیاه یا کاملاً سفیدی پیدا نمی کنید. اکثر کاراکترها خاکستری هستن؛ یعنی هم نقاط مثبت دارن و هم نقاط منفی. این جور شخصیت پردازی باعث می شه که آدم ها تو سریال، واقعی تر به نظر بیان و مخاطب باهاشون ارتباط بیشتری برقرار کنه. انگار همین آدم های معمولی هستن که تو زندگی روزمره دور و برمون می بینیم؛ گاهی اوقات حس ترحم رو برانگیخته می کنن و گاهی اوقات هم حسابی ازشون بدمون میاد.
روابط معیوب خانوادگی: شکافی عمیق
جنگل آسفالت حسابی رو روابط معیوب خانوادگی زوم کرده. شکاف نسلی، جابجایی نقش ها بین پدر و مادر، و بی مهری هایی که تو خانواده ها وجود داره، از جمله مسائلی هستن که تو سریال بهشون پرداخته می شه. خیلی از شخصیت های داستان، زخم خورده خانواده هاشون هستن. مثلاً آرزو که نماینده نسل جدیده، کاملاً از خانواده بریده و دوست نداره مادرشو ببینه. پدر و مادرشو با اسم کوچیک صدا می زنه و با اینکه تشنه محبته، اما این محبت رو تو خانواده اش پیدا نکرده. یا هنگامه که از بی مهری و پسردوستی مادرش گله می کنه و با تحکم ازش می خواد که نوازشش کنه. این سریال نشون می ده که چطور این روابط آسیب دیده، حال بد آدم ها رو رقم می زنه.
بحث ضدزن بودن سریال: واقعی یا تلخ؟
یه بحثی که در مورد نقد جنگل آسفالت مطرح شده، اینه که آیا این سریال ضدزن هست یا نه؟ بعضی منتقدین میگن که شخصیت های زن سریال جنگل آسفالت حسابی نچسب، بی روح و طلبکار هستن و به جای قهرمان، بیشتر شبیه ضدقهرمانن. مثلاً هنگامه، با اینکه شخصیت تأثیرگذاریه، اما از نظر خیلی ها دوست داشتنی نیست. یا عاطفه و فرشته که آویزان یه مرد شدن و هر چقدر هم تحقیر بشن، براشون فرقی نمی کنه. تو این سریال، سه تا پدر خوب وجود داره، ولی انگار هیچ شخصیت زن درست و حسابی دیده نمی شه. البته سریال یه اشاراتی می کنه که اگه سیمین یا بانو مادرای خوبی نیستن، به خاطر اینه که خودشون پدرای زورگو داشتن.
ولی خب، از طرفی می شه گفت که سریال جنگل آسفالت داره واقعیت های تلخ جامعه رو به تصویر می کشه و قرار نیست همه زن ها تو فیلم ها همش خوب و فداکار باشن. شاید این شیوه شخصیت پردازی، نشون دهنده آسیب هایی باشه که زنان تو این «جنگل آسفالت» متحمل می شن. اینکه آیا این سیاه نمایی اغراق آمیزه یا بازتابی از واقعیته، به دیدگاه هر مخاطبی بستگی داره.
قدرت پول و چالش های اخلاقی
تو سریال جنگل آسفالت، پول حرف اول و آخر رو می زنه و محرک اصلی خیلی از اتفاقاته. شخصیت ها برای به دست آوردن پول دست به هر کاری می زنن، حتی اگه به معنی زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی باشه. این تم نشون می ده که چطور تو یه جامعه بی قانون، پول می تونه آدم ها رو به چه سمت و سویی بکشونه و چالش های اخلاقی بزرگی رو ایجاد کنه.
سیاه نمایی و واقع گرایی
بررسی سریال جنگل آسفالت نشون می ده که میزان سیاهی و تلخی تو این سریال حسابی بالاست. دیدن گرفتاری های پشت سر هم و آدم هایی که فقط به منفعت خودشون فکر می کنن، ممکنه برای مخاطبی که خودش تو زندگی روزمره با هزار تا گرفتاری روبروئه، دیگه جنبه سرگرمی نداشته باشه و دلزده اش کنه. به همین خاطر، جنگل آسفالت سریالی نیست که بشه با خیال راحت تو اوقات فراغت دید و ازش لذت برد. مخاطب باید هزینه روانی ببینه و درد و رنج زیادی رو تحمل کنه.
البته، تو دل این همه سیاهی، مفاهیم عشق، امید و بقا هم به چشم می خورن. عشقی که بین هنگامه و امیر وجود داره، یا تلاش هنگامه برای نجات برادرش، یه رگه هایی از امید رو تو این دنیای تاریک نشون می ده و به مخاطب یادآوری می کنه که حتی تو بدترین شرایط هم، زندگی ادامه داره و باید دووم آورد.
نقاط قوت و ضعف سریال «جنگل آسفالت»
هر اثری هنری، یه سری نقاط قوت داره و یه سری نقاط ضعف. سریال جنگل آسفالت هم از این قاعده مستثنی نیست. بیاین یه نگاه جامع به نکات مثبت و منفی جنگل آسفالت بندازیم:
نقاط قوت:
- داستان پرکشش و گره افکنی های مستمر: همونطور که گفتیم، سریال خوب بلده مخاطب رو درگیر کنه و هر قسمت یه غافلگیری جدید رو می کنه. این داستان پر از فراز و نشیب، نمی ذاره آب تو دل آدم تکون بخوره.
- شخصیت پردازی عمیق و چندبعدی: کاراکترها خاکستری هستن و حسابی واقعی به نظر میان. این باعث می شه مخاطب باهاشون همذات پنداری کنه و درگیر سرنوشتشون بشه.
- بازی های قدرتمند اغلب بازیگران: گروه بازیگرا حسابی قوی ظاهر شدن، مخصوصاً امیر جعفری، فرشته حسینی و مریلا زارعی که واقعاً درخشیدن.
- کارگردانی دقیق و فضاسازی مؤثر: پژمان تیمورتاش نشون داده که استعداد بالایی تو روایتگری و ایجاد فضای خاص «جنگل آسفالت» داره. قاب بندی ها، دکوپاژ و تدوین هم حسابی حرفه ای هستن.
- موسیقی متن و تیتراژ خلاقانه: نام گذاری های خلاقانه قسمت ها و موسیقی مناسب، به جذابیت کلی سریال اضافه کرده.
- پایان غیرمنتظره (در صورت پایان فصل اول): پایان فصل اول حسابی مخاطب رو تشنه نگه می داره و باعث می شه منتظر فصل های بعدی باشیم.
نقاط ضعف:
- شیوه دیالوگ گویی خاص برخی بازیگران: همون بحثی که در مورد نوید محمدزاده مطرح شد. شاید این سبک دیالوگ گویی برای بعضی ها تصنعی به نظر برسه.
- حجم بالای سیاهی و تلخی: سریال حسابی تاریک و خشنه و شاید دیدنش برای همه مناسب نباشه، مخصوصاً اگه خودتون تو زندگی روزمره با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنید. این میزان از سیاه نمایی ممکنه مخاطب رو دلزده کنه.
- برخی ناهنجاری های اخلاقی: تو سریال مسائلی مثل شغل های خلاف، روابط نامناسب و استعمال مواد مخدر به وضوح نشون داده می شه که باعث می شه دیدن این سریال برای خانواده هایی که بچه یا نوجوان دارن، مناسب نباشه.
- نقدهای وارد بر بحث ضدزن بودن: با اینکه این بحث دیدگاه های مختلفی داره، اما به هر حال برخی منتقدین معتقدن که سریال شخصیت های زن رو به خوبی به تصویر نکشیده و به نوعی ضدزن عمل کرده.
جمع بندی و پیشنهاد نهایی: آیا «جنگل آسفالت» ارزش تماشا دارد؟
خب، به آخر خط رسیدیم. با همه این تفاسیر، سریال جنگل آسفالت یه کار جسورانه و متفاوته که ارزش دیدن رو داره، البته به شرطی که بدونید چی رو دارید تماشا می کنید. اگه از اون دسته مخاطبایی هستید که دنبال یه درام اجتماعی سنگین، پر از چالش و واقع گرایانه می گردید و از سیاهی و تلخی داستان ها فرار نمی کنید، سریال جنگل آسفالت حسابی بهتون پیشنهاد می شه.
اگه طرفدار بازیگرای قوی مثل امیر جعفری، نوید محمدزاده، فرشته حسینی، ریما رامین فر و مریلا زارعی هستید و دوست دارید بازی های متفاوت و عمیقشون رو ببینید، این سریال رو از دست ندید. منتقدین و پژوهشگرای حوزه سینما و تلویزیون هم می تونن از تحلیل ابعاد مختلف این سریال حسابی لذت ببرن.
اما اگه به خشونت، روابط ناسالم و سیاه نمایی زیادی حساس هستید، یا اگه قصد دارید با بچه ها و نوجوان ها سریال ببینید، بهتره بیخیال جنگل آسفالت بشید. چون فضای سریال برای این گروه سنی اصلاً مناسب نیست و ممکنه تأثیرات منفی روشون بذاره.
در مجموع، جنگل آسفالت یه جایگاه خاص تو شبکه نمایش خانگی ایران پیدا کرده. با اینکه سیاهی و تلخیش زیاده، اما تونسته با روایتگری قوی، شخصیت پردازی عمیق و بازی های درخشان، مخاطب خاص خودش رو پیدا کنه و حسابی اونا رو درگیر کنه. این سریال نشون می ده که پژمان تیمورتاش پتانسیل بالایی تو سریال سازی داره و باید منتظر کارهای بعدی اون باشیم.
شناسنامه کامل سریال «جنگل آسفالت»
عنوان | توضیحات |
---|---|
کارگردان | پژمان تیمورتاش |
نویسندگان | پژمان تیمورتاش، مهدی اسدزاده |
تهیه کننده | اسماعیل عفیفه |
بازیگران اصلی | نوید محمدزاده، امیر جعفری، فرشته حسینی، ریما رامین فر، مریلا زارعی، علیرضا جعفری، آزاده صمدی، مرجان اتفاقیان، معین شاه چراغی، امین میری |
سال تولید و پخش | ۱۴۰۲ (شروع پخش: نوروز ۱۴۰۳) |
پلتفرم پخش | نماوا |
ژانر | درام اجتماعی، جنایی |
تعداد قسمت ها و فصل ها (تا تاریخ نگارش مقاله) | ۱۴ قسمت (فصل اول به اتمام رسیده و خبر ساخت فصل دوم اعلام شده است) |
خلاصه داستان رسمی | «جنگل آسفالت» در مورد دختری به نام هنگامه است که برادر کوچک تر او، دانیال، در آستانه قصاص قرار دارد و هنگامه برای نجات برادرش تمام تلاشش را می کند تا بتواند مبلغ مورد نظر اولیا دم را فراهم کند. این تلاش او را وارد دنیای زیرزمینی و پر از چالش های یک شهر بی قانون می کند. |
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "نقد و معرفی سریال جنگل: بررسی جامع و کامل (The Forest)" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "نقد و معرفی سریال جنگل: بررسی جامع و کامل (The Forest)"، کلیک کنید.